مهدي بن منصور دوانقي، سومين خليفه طايفه بنيعباس در سال 158 قمري، پس از مرگ پدرش منصور، بنا به وصيت كتبي و شفاهي او به مقام خلافت اسلامي نايل آمد. گرچه ابوالعباس سفاح، نخستين خليفه عباسي توصيه كرده بود كه پس از وي، برادرش منصور و پس از منصور، پسرعمويشان عيسي بن موسي بن علي به مقام خلافت نايل آيند. اما پس از آن كه منصور به خلافت رسيد، پسرعمويش عيسي را از اين مقام محروم و معزول كرد و فرزند خويش مهدي را به ولايتعهدي برگزيد.
مهدي عباسي نيز هنگامي كه به كرسي خلافت نشست، راه پدرش را ادامه داد و عيسي بن موسي را از ولايت عهدي معزول و فرزند خويش هادي را به اين مقام منصوب كرد. مهدي عباسي در اواخر عمرش از ولايتعهدي فرزندش هادي، دلزده و پشيمان شد و تصميم گرفت فرزند ديگرش هارون را به اين مقام منصوب كند. به همين جهت، هادي را كه در گرگان بسر ميبرد به بغداد فراخواند، تا به طور رسمي وي را از ولايتعهدي معزول و هارون را وليعهد خود معرفي كند.
اما هادي، اعتنايي به پيام پدر نكرد و همچنان در گرگان بسر ميبرد و خود را وليعهد ميدانست. چنين رفتاري از وي، موجب نگراني و رنجش خاطر پدرش گرديد و وي را ناگزير كرد كه به سوي گرگان حركت و هادي را در آن جا توبيخ و از ولايتعهدي معزول كند. وليكن هنگامي كه از بغداد خارج شد و به "ماسبذان" (از بلاد دينور و حدود كلهر، واقع در غرب كشور فعلي ايران) رسيد، مرگش فرارسيد و در همان جا وفات يافت.
پس از مرگش، فرزندش هادي از گرگان به بغداد شتافت و لباس خلافت پوشيد و از مردم براي خويش بيعت گرفت و برادرش هارون نيز با وي بيعت و اظهار پيروي نمود.[۱]
1- نك: تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 308 و ص 319؛ وقايع الايام (شیخ عباس قمی)، ص164
منابع:
وقایع الایام شیخ عباس قمی، 23 محرم
پایگاه دانشنامه اسلامی