احکام >
مطالب روزانه:
(۳۸۵) داستان حرز امام جواد (علیه السلام)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الـــــسَّلاَمُ عَـــــلَى
مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَٱلسَّلَامُ عَلی عِبادِالله
داستان حرز امام جواد (علیه السلام)
داستان حرز امام جواد (علیه السلام)
امام جواد با دختر خلیفه ازدواج کرده بود که البته زن خوبی نبود و امام جواد (علیه السلام) را اذیت میکرد.روزی ام عیسی گفت: که زنی نزد من آمد و احوالپرسی کرد و گفت که من زن امام جواد هستم. ام عیسی خیلی ناراحت میشود و نزد مامون می رود و به پدرش می گوید که امام جواد ازدواج کرده است، مامون ناراحت شده و با شمشیر به خانه امام جواد (علیه السلام) می رود و شروع به شمشیر زدن می کند ام عیسی بنا به گریه می گذارد و اظهار ندامت میکند و به او می گوید تو فرزند رسول خدا را کشتی؛ مامون ناراحت میشود و می گوید که ننگ ابدی را برای خاندان خود خریدیم.
دستور می دهند که دنبال تشییع جنازه باشید. خادمی می آید و میگوید من از نزد امام جواد (علیه السلام) می آیم. این ها تعجب کرده و می بینند که امام جواد (علیه السلام) سالم است.
یاسر به امام جواد (علیه السلام) میگوید که یابن رسول الله این لباس که پوشیدی به من بده که برای کفن خود داشته باشم.
امام وقتی لباس را از تن خود در می آورد می بیند هیچ آثاری از زخم به تن ایشان نیست.
امام جواد (علیه السلام) می فرماید من حرزی همراه خود دارم.
مامون میگوید آن حرز رابه من بده و امام جواد آن حرز رابه مامون میدهد. شروع حرز از همینجاست.