احکام >
25 ربیع الثانی:
وفات «امام الحرمين جويني» (478 ق)
ابوالمعالي عبدالملك بن عبداللَّه بن يوسف جُويني، ملقب به ضياءالدين، جامع اصول و فروع، كلام و تمامي فنون علمي و استاد امام محمد غزالي است. وي مدتي در مكه و مدينه مجاور بوده و تدريس ميكرد و به همين جهت به "امام الحرمين" مشهور گرديد. تمامي مسايل فقهي را موافق هر كدام از مذاهب چهارگانه كه سوال ميكردند، فتوا ميداد وي در زمان سلطنت الب ارسلان سلجوقي، رييس مدرسهي نظاميهي نيشابور شد و رياست علمي به او منتهي ميگرديد. امام الحرمين تا سي سال با كمال استقلال، تمامي امور محراب، منبر، تدريس، خطابه و مناظرات مذهبي و مذاكرات ديني را بر عهده داشت و تاليفات متعددي نگاشته است. الارشاد في اصول الدين، مدارك العقول و غنية المسترشدين از جمله آثار اوست. وفات او در نيشابور اتفاق افتاد. گويند كه بعدها جسدش را به كربلا منتقل نموده و در جوار پدرش دفن كردند.
مرحوم شیخ عباس قمی در این باره نوشته:
در اين روز، سنه 478، امام الحرمين (عبدالملك بن شيخ عبدالله جوينى ) شافعى استاد(غزالى ) و غيره در (نيشابور) وفات كرد و بعد از چندسال جنازه او را به (كربلا) حمل دادند و در نزد پدرش بخاك سپردند (ابن خلكان) گفته كه در روز فوت او بازارها را به بستند و منبر او را شكستند و شاگردان او كه قريب بچهارصد نفر بودند، دوات و قلم خود را شكستند ويكسال كامل ، عزاى او را گرفتند و نقل شده كه پدرش مادر او را كه جاريه بوده ازپول حلال خريده بود و از كسب يد خود او را طعام ميداد و چون (امام الحرمين) را متولدكرد باو وصيت كرد كه شير ديگرى را باو مده كه شير درطفل اثر دارد، اتفاقا وقتى مادرش كسالتى داشت و آنطفل ميگريست ، يكى از زنان همسايه بحال او رفت كرد و مقدارى شير باو داد، در اينحال پدرش وارد شد و چون برخوردن او، شير غير را اطلاع يافت همان وقت او را سرازيركرد و پيوسته دست بدلش كشيد تا آن شر را قى كرد و گفت: مردن طفل من آسانتر است بر من از فساد طبع او به شير غير.
گويند: گاهى در حين مناظره، فترتى براى (امام الحرمين ) حاصل ميشد، ميگفت: اين از بقيه همان شير است .
فقير گويد: مسلم است كه شير در طبيعت طفل خيلی اثردارد و در كلمات جامعه حكمتيه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) است كه (الرضاع يغير الطباع).
در باب فصاحت و بلاغت (حسن بصرى ) نقل شده كه مادرش (خيره) كنيز (ام سلمه) زوجه رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) بود و گاهى كه (خيره ) پى حاجتى ميرفت و (حسن) ميگريست ، (ام سلمه ) پستان خود را در دهان او ميگذاشت و او را مشغول مي ساخت گاهى شير از پستانش بيرون ميامد و (حسن مى مكيد، لاجرم گفتند: حكمت وفصاحت او از بركت پستان (ام سلمه ) بوده .
در حال (شريك قاضى ) در غره ذى القعده ، دانستى كه لقمه حرام نيز تاءثيرغريبى دارد.