احکام >
ولادت حضرت علي اكبر«علیه السلام» (33 ق):
زندگینامه
حضرت علياكبر علیهالسلام فرزند ابي عبدالله الحسين علیهالسلام بنا به روايتي در يازدهم شعبان،[۱] سال 43 قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشود. پدر گرامياش امام حسين بن علي بن ابيطالب علیهالسلام و مادر محترمهاش ليلي بنت ابيمره بن عروه بن مسعود ثقفي است. مادر ليلي، ميمونه دختر ابيسفيان و از طايفه بنياميه ميباشد.[۲] بدين لحاظ، حضرت علياكبر علیهالسلام به سه طايفه معروف و مهم عرب پيوند پيدا كرده است.
از جانب پدر به طايفه خوشنام و شريف بنيهاشم و به بزرگاني چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، امیرالمومنین علي بن ابيطالب علیهالسلام و امام حسين علیهالسلام و از جانب مادر به دو طايفه بنياميه و ثقيف و افرادي چون عروه بن مسعود ثقفي، ابيسفيان، معاويه بن ابيسفيان و امحبيبه همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ارتباط فاميلي و خويشاوندي پيدا نمود.
به همين جهت وي مورد احترام و اطمينان كامل طوايف مزبور و اهالي مدينه بود. ابوالفرج اصفهاني از مغيره روايت كرد: روزي معاويه بن ابيسفيان به اطرافيان و همنشينان خود گفت: به نظر شما سزاوارترين و شايستهترين فرد امت به امر خلافت كي است؟ اطرافيان گفتند: جز تو كسي را سزاوارتر به امر خلافت نميشناسيم! معاويه گفت: اين چنين نيست. بلكه سزاوارترين فرد براي خلافت، علي بن الحسين علیهالسلام است كه جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله ميباشد و در وي شجاعت و دليري بنيهاشم، سخاوت بنياميه و فخر و فخامت ثقيف تبلور يافته است.[۳]
درباره شخصيت علياكبر علیهالسلام گفته شد كه وي جواني خوشچهره، زيبا، خوشزبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيهترين مردم به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي بن ابيطالب علیهالسلام به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود.[۴]
بنا به نقل ابوالفرج اصفهاني آن حضرت در عصر خلافت عثمان بن عفان (سومين خليفه راشدين) ديده به جهان گشود.[۵] اين قول مبتني بر اين است كه وي به هنگام شهادت بيست و پنج ساله بود. بنابراين وي در مكتب جدش امام علي بن ابيطالب علیهالسلام و در دامن مهرانگيز پدرش امام حسين علیهالسلام در مدينه و كوفه تربيت و رشد و كمال يافت.
امام حسين علیهالسلام در تربيت وي و آموزش قرآن و معارف اسلامي و اطلاعات سياسي و اجتماعي به آن جناب تلاش بليغي به عمل آورد و از وي يك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتي همگان از جمله دشمنانشان را برانگيخت. به هر روي علياكبر علیهالسلام در ماجراي عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسين علیهالسلام بود و با دشمنانش به سختي مبارزه ميكرد.[۶]
گفتني است، با اين كه حضرت علياكبر علیهالسلام به سه طايفه معروف عرب پيوند و خويشاوندي داشته است با اين حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهيان يزيد، هيچ اشارهاي به انتسابش به بنياميه و ثقيف نكرد، بلكه هاشمي بودن و انتساب به اهل بيت علیهمالسلام را افتخار خويش دانست و در رجزي چنين سرود:
أنا عَلي بن الحسين بن عَلي × نحن و بيت الله اَولي بِالنبيّ أضرِبكُم بِالسّيف حتّي يَنثني × ضَربَ غُلامٍ هاشميّ عَلَويّ وَلا يَزالُ الْيَومَ اَحْمي عَن أبي × تَاللهِ لايَحكُمُ فينا ابنُ الدّعي
وي نخستين شهيد بنيهاشم در روز عاشورا بود و در زيارت شهداي معروفه نيز آمده است: «السَّلامُ عليكَ يا اوّل قتيلٍ مِن نَسل خَيْر سليل».[۷]
علياكبر علیهالسلام در نبرد روز عاشورا دويست تن از سپاه عمر بن سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانيد و سرانجام مره بن منقذ عبدي بر فرق مباركش ضربتي زد و او را به شدت زخمي نمود. آن گاه ساير دشمنان جرأت و جسارت پيدا كرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وي را آماج تيغ شمشير و نوك نيزهها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانيدند. امام حسين علیهالسلام در شهادتش بسيار اندوهناك و متأثر گرديد و در فراقش فراوان گريست و هنگامي كه سر خونيناش را در بغل گرفت، فرمود: عَلَي الدّنيا بعدك العفا.[۸] در مورد سن شريف وي به هنگام شهادت اختلاف است. برخي ميگويند هجده ساله، برخي ميگويند نوزده ساله و عدهاي هم ميگويند بيست و پنج ساله بود.[۹]
اما از اين كه وي از امام زين العابدين علیهالسلام، فرزند ديگر امام حسين علیهالسلام بزرگتر يا كوچكتر بود اتفاقي ميان مورخان و سيرهنگاران نيست. ولي روايتي از امام زين العابدين علیهالسلام نقل شد كه دلالت دارد بر اين كه وي از جهت سن كوچكتر از علياكبر علیهالسلام بود. آن حضرت فرمود: كان لي اخ يقال له علياكبر منّي قتله الناس...[۱۰]
1- مستدرك سفينه البحار (علي نمازي)، ج 5، ص 388.
2- أعلام النّساء المؤمنات (محمد حسون و امّ علي مشكور)، ص 126؛ مقاتل الطالبيين (ابوالفرج اصفهاني)، ص 52.
3- مقاتل الطالبيين، ص 52؛ منتهي الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 373 و ص 464.
4- منتهي الآمال، ج 1، ص 373.
5- مقاتل الطالبيين، ص 53.
6- منتهي الآمال، ج 1، ص 373؛ الارشاد (شيخ مفيد)، ص 459.
7- منتهي الآمال، ج 1، ص 375.
8- همان.
9- همان و الارشاد، ص 458.
10- نسب قريش (مصعب بن عبدالله زبيري)، ص 85؛ الطبقات الكبري (محمد بن سعد زهري)، ج 5، ص 211.