احکام >
مسلمان شدن «سلطان غازان» (694 ق):
شرحی مفید (1)
سلطان محمود غازانخان همچنین معروف به غازانخان، مشهورترین، مقتدرترین و مؤثرترین پادشاهان ایلخانی است که پس از بایدوخان به فرمانروایی ایران رسید. وی ابتدا بودایی بود که قبل از شرکت در جنگ بایدو، به تشویق امیرنوروز اسلام آورد.
تولد
غازان خان در ۲۹ ربیعالثانی سال ۶۷۰ ه.ق در جزیرهٔ آبسکون مازندران چشم بهجهان گشود. وی را به دایهای بهنام مغالجین سپردند که همراه قولتاق خاتون از چین آمده بود. چون غازان سه ساله شد پدربزرگش اباقاخان شوق دیدار او را کرد و از ارغون خواست که غازان را پیش او بفرستد. او غازان را با خود بهسرای اباقا برد و اباقا نیز تربیت غازان را به یکی از همسرانش بهنام بولوغان خاتون بزرگ سپرد که فرزندی نداشت.
دوران قبل از سلطنت
غازان خان در زمان ایلخانی ارغون خان از طرف پدر مأمور ادارهٔ امور خراسان و ری و قومس گردید.
خصومت و طلب عفو امیر نوروز
امیر نوروز که از طرف ارغون خان به نیابت غازان معین شده بود بعد از خصومتی که با غازان پیدا کرده و امرای خراسان را علیه او شوراند و در جنگی غازان را شکست داد بعد از پیروزی دوبارهٔ غازان و بروز کدورتی بین امیر نوروز و سران مغولی مخالف با غازان و وفات ارغون خان، امیر نوروز صلاح خود را در طلب عفو از غازان دید و در سال ۶۹۳ ه. ق بهخدمت غازان رسیده و مورد بخشایش شاهزادهٔ جوان قرار گرفت.
قتل گیخاتو
بعد از فوت ارغون گیخاتو برادر وی و عموی غازان سمت ایلخانی یافت و در مدت ایلخانی او غازان کماکان در خراسان فرمانروا بود. ایلخانی گیخاتو نزدیک چهار سال بود و در ششم جمادیالاولی سال ۶۹۴ بهدست امرای بایدو خان به قتل رسید.
درگیری با بایدو
غازان به بایدو اعلان جنگ داد اما بایدو از در صلح درآمد و غازان پذیرفت آنها در ملاقاتی با یکدیگر از در مصالحه در آمدند اما جریانهایی باعث شد غازان دوباره علیه بایدو با مخالفانش همپیمان گشته قصد جنگ با وی را کند. بایدو که از واقعه باخبر شد فرار را بر قرار ترجیح داد اما امیر نوروز سرعت بهخرج داده او را در نزدیکی نخجوان گرفت و پیش غازان فرستاد. بایدو در ذی القعدهٔ سال ۶۹۴ بهقتل رسید.
اسلام آوردن
غازان خان بر اثر تشویقهای متوالی امیر نوروز به اسلام تمایل پیدا کرد مخصوصاً چون میخواست بر بایدو و امرای مقتدر او ظفر یابد و در این راه یارانی داشته باشد. در شورایی که غازان با حضور امیرنوروز بر پا کرده بود امیر نوروز گفت که منجمین و علما و اهل زهد و ورع چنین پیشگوئی کردهاند که در حدود ۶۹۰ سلطانی قیام خواهد کرد که اسلام در کنف حمایت او رونق پیشین خود را از سر خواهد گرفت و رعایای او قرین امن و رفاه خواهند شد و خداوند به پاداش این امرخیر لشکریان او را نصرت و ظفر خواهد بخشید. این بیانات در مزاج غازان مؤثر افتاد و چون سابقاً هم به امیر نوروز در قبول اسلام وعده داده بود مصمم شد که به عهد خود وفا کند و بههمین نیت در چهارم شعبان سال ۶۹۴ در لار دماوند غسل کرد و جامهٔ نو پوشید و بر دست شیخ صدرالدین ابراهیم که یکی از دختران عطاملک جوینی را در عقد خود داشت اسلام آورد و به پیروی از او قریب صد هزار نفر از مغول اسلام آوردند و غازان از این تاریخ به نام محمود خوانده شد.
دوران سلطنت
سلطان محمود غازان خان در ۱۰ ذی الحجهٔ سال ۶۹۴ ه. ق بااقتدار تمام وارد تبریز شد و صدرالدین احمد خالد زنجانی معروف به خواجه صدرالدین زنجانی که در این ایام قدرتی فوقالعاده حاصل کرده بود به استقبال او شتافت و در عقب او بسیاری از سادات، علما و ائمهٔ آن شهر به پیشواز غازان از تبریز بیرون رفتند، غازان بعد از ورود به تبریز در قصر عادلیهٔ پدرش در شام (شنب) اقامت گزیده و در آخر سال ۶۹۴ که مصادف با روز نوروز میشد در آن شهر به مقام ایلخانی جلوس کرد و وارث تاج و تخت و مملکت هولاکو گردید. اول یرلیغی که به دست غازان در همان روز جلوس صادر شد فرمانی به وجوب قبول مذهب اسلام برای مغول و اجرای آداب دینی و رعایت جانب عدالت و منع امرا واکابر از ظلم به زیردستان بود. در سراسر ممالک ایلخانی به امر غازان بتخانهها و معابد غیر اسلامی را ویران کردند و در تبریز بتهای کفار و مشرکین را درهم شکستند و قطعات آنها را در کوچهها گرداندند و کلیساها را به مسجد تبدیل کردند.
جنگهای خارجی
پادشاهان ایلخانی قبل از غازان با ممالیک مصر و شام خصومت داشتند ولی غازان خان نخست برای آگاه کردن ممالیک مصر از اسلامپذیری خود نامهای به سلطان زینالدین کتبغا نوشت و طی آن اظهار داشت که اگر ایلخانان پیشین تعرضی به قلمرو ممالیک میکردند، علت آن تضاد دینی بوده است و اکنون که این اختلاف از میان رفته است میتواند از جانب او خاطرش آسوده باشد. سلطان ممالیک مصر به ظاهر پذیرفت اما اتفاقاتی افتاد که غازان خان را به مقابله با مصر وادار کرد از جملهٔ این اتفاقات پناهنده شدن شورشیان مانند سولامش و امیر طراغای و افراد قبیلهٔ او به مصر و استقبال سلطان مصر از آنان و پناهنده شدن امرای شام به آن مملکت و مخصوصا یورش ممالیک به دیاربکر و ماردین بود که تابع ایلخانان بودند. غازان خان نخست در سال ۶۹۹ ه. ق و سپس در سالهای ۷۰۰ و ۷۰۳ ه. ق به قلمرو ممالک لشکرکشی کرد در نبرد سال ۶۹۹ موسوم به مجمعالمروج به پیروزی دست یافت و قادر به فتح شامات و دمشق شد اما در دو یورش بعدی، با شکست مواجه شد.
روابط با ممالک خارجی
غازان با ممالک خارجه یعنی با خاقان چین و سلاطین عیسوی اروپا غالباً مکاتبه داشت و بین ایشان سفرا در رفتوآمد بودهاند. در سال ۶۹۹ غازان دو نفر رسول با هدایای گرانبها به دربار تیمور خاقان جانشین قوبیلای قاآن به چین فرستاد. خاقان ایشان را بهملاطفت تمام پذیرفت و در جواب این حرکت دوستانهٔ غازان باوجود اینکه ایلخان ایران اسلام آورده و در ترویج آن مذهب میکوشید اظهار مهربانی ومصادقت کرد. فتوحات اولیهٔ غازان در شام و فتح مجمعالمروج دشمنان ممالیک را برآن داشت که با فرستادن سفرا و مراسلات غازان را به حصول این پیشرفت تبریک بگویند. جیمز دوم پادشاه مملکت آراگن از ممالک اسپانیا بهتاریخ رمضان سال ۷۰۰ مراسلهای به غازان نوشت و آن را به معیّت سفیری پیش ایلخان فرستاد و در آن نامه غازان را مقتدرترین و بزرگترین سلاطین مغول و شاهنشاه مشرق خواند.
خصوصیات و مملکتداری
سلطان محمود از جمله پادشاهی است که قریب بهاتفاق مورخان بهدید مثبت بهوی مینگرند. غازانخان در آغاز سلطنت تمام فرمانروایان و حاکمان مغول را به دین اسلام دعوت و ترغیب کرد. وی تبعیت از خان مغولستان را رها کرد و سلسله ایلخانی در ایران را به استقلال رساند. غازان، صدرجهان زنجانی را صاحبدیوان کرد و منصب امارت را به امیرنوروز بخشید. وزیر غازان خان رشیدالدین فضلالله همدانی بود.
اخلاق و اوصاف
سلطان محمود غازان خان پس از قبول مذهب اسلام از مؤمنین و مشوقین جدی آن آیین گردید و در تمام عمر در رعایت مراسم و آداب دین حنیف و اقامهٔ شعایر آن میکوشید و سعی میکرد که آن قسمت از عساکر خود را هم که هنوز مشرک و بتپرست یا بودایی مذهب بودند به آیین اسلام برگرداند و خود غالباً در این باب با ایشان گفتگو و مباحثه مینمود. غازان شخصاً رشید و جنگآزموده بود مخصوصاً قبل از رسیدن به مقام ایلخانی یعنی در دورهٔ حکومت خراسان بواسطهٔ حملات پی در پی مغولان ماوراءالنهر به این مملکت به خوبی به فنون لشکرکشی و مقابله با دشمن آشنا شده و اسرار این کار را آموخته بود. از مرگ هیچ پروا نداشت و همه وقت قشون خود را به حقیر شمردن عمر و نداشتن باک از دشمن تشویق میکرد و غالباً مثل چنگیزخان سرداران خود را احضار و تعلیمات مخصوص میداد و مانند او به ایشان توصیه مینمود که در لشکرکشیها از راهها و راهداران و راهنمایان بیش از همه استفاده کنند و قبل از حرکت در تأمین وسایل آذوقه و سیورسات و تحصیل اطلاع از احوال روحیه و تهیات خصم به مدد جاسوسها بکوشند. در رعایت انتظام و انضباط در قشون خود جهد بلیغ داشت و در این راه نیز مقلد چنگیز بود و میگفت که قسمت عمدهٔ شکستهایی که بر قشون وارد میشود نتیجهٔ نداشتن انتظام و افسارگسیختگی افراد است، در حین حمله یا غلبه بر دشمن. غازان علاوه بر زبان مغولی، ترکی و فارسی اطلاع کمی از عربی و السنهٔ چینی، تبتی و لاتین داشت و به دانستن تاریخ وآداب و اخلاق سلاطین مخصوصاً پادشاهان معاصر خود سخت مایل بود و هر وقت به یکی از مردم ممالک خارجی برمیخورد در این باب از او تحقیقات کامل میکرد ولی بیش از همه به دانستن آبا و اجداد مغولی خود عشق و علاقه داشت و غیر از پولادآقا هیچیک از امرا و شاهزادگان مغول به اندازهٔ او بر احوال و اسامی و وقایع مغول مطلع نبودند و خواجه رشیدالدین یک مقدار از اطلاعات نفیسی را که در جامعالتواریخ ضبط کرده شخصاً از دهان غازان خان شنیده است. غازان خان گذشته از این مراتب مردی هنرمند بود و به بعضی از صنایع یدی و حرفههای مختلف مثل بنایی، نقاشی، آهنگری و اسلحهسازی آشنایی داشته و مقداری از عمر خود را هم به هرزه در طلب کیمیا و ستارهشناسی و تحصیل نباتات عجیب به عادت مغول صرف کرده است. او با شناخت و ترکیب ۲۴ گیاه دارویی موفق بهکشف تریاکی شد که بهنام او تریاک غازانی نام گرفت. وی خیال بنای رصدخانهای در نزدیک تبریز نیز داشته و در شام غازان نمونهای از آن را ساخته بوده است. در عهد او هر وقت فرستادهای از خارجه میرسید مستقیماً به خدمت غازان هدایت میشد وایلخان بهجای اینکه یکی از وزرا را مأمور مذاکره با او کند شخصاً از او پذیرایی مینمود و با ایشان از تاریخ مملکت و وقایع و سیاست ممالکشان گفتگو میکرد تا آنجا که همگی از فصاحت و کمال او دچار بهت و اعجاب میشدند. اهل ادب و حکمت و فضل را دوست میداشت و غالباً با ایشان مینشست در محضر آن جماعت سؤالاتی طرح مینمود. از ادیان و مذاهب و ملل و نحل اطلاعات کافی داشت و اکثر اوقات با فرق مذهبی مختلف مباحثه و مناظره میکرد. در تشخیص میزان لیاقت و کفایت اشخاص نیز خبیر بود و هر کس را به اندازهٔ فضل و کارآمدگی به مقامی که درخور آن بود میگماشت و کمتر به غرض مغرضین و سعایت سخنچینان گوش فرامیداد و برخلاف در سیاست و تنبیه خطاکاران فوقالعاده سخت و بیرحم بود در صورتی که از عمال و زیردستان و سران قشونی او ظلم و تعدی و تجاوز میدید ایشان را بسختی مجازات میکرد زمام نفس خودرا نیز کاملاً در دست داشت و هیچ حرکتی که نمایندهٔ شهوترانی او باشد از او سر نزده بلکه کسانی را که مرتکب بی ناموسی میشدند بشدت مورد مؤاخذه قرار میداد. دربارهٔ او آوردهاند: «در زمان او ممکن نبود که هیچ آفریده تعدی و ظلمی تواند کرد و رسوم و قواعد نیکو در پادشاهی بنیاد نهاد»
اصلاحات غازانی
غازان در زمان حکومت خود اصلاحات اقتصادی و اجتماعی وسیعی انجام داد که بهاصلاحات غازانی معروف گشت. در این اصلاحات میزان معینی برای مالیات سرانهٔ قبچور تعیین گردید. نرخهای مالیاتی بر لوحهای فلزی و یا سنگی ثبت و بر در مساجد و یا معابر برای اطلاع عمومی آویخته شد. برای ایلچیان مقرری تعیین گردید. آنان دیگر حق مزاحمت روستاییان را نداشتند. رسم نزول اجلال و حواله و برات ملغی گردید. هم چنین وصول مالیات از طریق مقاطعه لغو گردید. مالیات راساً به وسیله مامورین حکومتی وصول میشد عوارض تمغا ملغی و یا تعدیل شد. دفتر ثبت املاک برای سراسر کشور تنظیم یافت و از هرگونه تقلب با سقاقان و منشیان جلوگیری نمود. بدین منظور، منشیانی به تمام ولایات فرستاد تا املاک شخصی و املاک موقوفه را تعیین و آنها را در دفاتر قانونی ثبت نمایند برای صدور سند مالکیت، دریافت حداکثر نیم دینار از صاحب سند مجاز بود، و برای عمل خلاف مامورین، حکم مرگ تعیین گردیده بود.
اسناد مالکیت، با نشان زرین دولت (آلتون تمغا) ممهور میشد که حاوی نام مالک و توصیف کامل ملک بود، و سرانجام، غازل خان در تبریز، دستگاهی برای ثبت ملاک سراسر کشور به وجود آورد که طی آن میبایستی از نزدیک با دبیرخانه دولت همکاری کند. از جمله اصلاحات غازان خان، ترتیب تاریخ ایلخانی یا تاریخ غازانی است و این کار را او برای تطبیق سنوات قمری با سنوات شمسی انجام داد، چه به واسطه عقب افتادن نوروز و پیدا شدن سیزده سال اختلاف بین سالهای شمسی و قمری در عهد وی، در ۱۳ رجب ۷۰۱، سال قمری و شمسی را که از عهد معتضد خلیفه عباسی و دیالمه، تطبیق نشده بود، تطبیق داد و روز فوق را ابتدای تاریخ جدیدی قرار داد ولی این تاریخ دوامی نداشت و به زودی از میان رفت. غازان خان پس از تثبیت وضع مالکیت به بهبود کشاورزی پرداخت او فرمان داد تا بذر، آلات کشاورزی، اسب و گاو در اختیار روستاییان قرار گیرد و چنانچه حاکمی در این زمینه کوتاهی مینمود، به سختی تنبیه میگردید، به دستور او درآمد مالیاتی دام و به خصوص، گاوهای نر به منظور تهیه و نگهداری حیوانات، مصرف میشد. تقسیم زمینهای متروک میان روستاییان که تعدادشان در این هنگام به دوران پیش از مغول به یک دهم میرسید نیز از کارهای پراهمیت بود، چگونگی پرداخت مال الاجارهٔ این زمینها، روستاییان را به پذیرفتن چنین زمینهایی تشویق مینمود چگونگی پرداخت مال الاجارهٔ این زمینها به شرح زیر بود: سال نخست، معاف از مالیات، سال دوم، یک سوم از حقوق متداول به دولت پرداخت میگردید و میزان مبلغ پرداختی در سال سوم نسبت به خوبی یا بدی زمین طبقهبندی میشد؛ چنانچه زمین حاصلخیز بود، سه چهارم و در مورد زمینهای متوسط دو سوم، و برای زمینهای کم حاصل، نیمی از مقدار متداول، به دولت میرسید، پرداخت تمام مالیات متداول، برای سال چهارم پیش بینی شده بود به منظور اجرای صحیح این قانون، دیوان خالصات تاسیس یافت تا با دیوان و ادارهٔ ثبت املاک همکاری نزدیک نماید. با صدور این قوانین، تا حدی امنیت در روستاها برقرار شد. اسکان به سرعت عملی میشد. ارزش زمینها و بناهای کشاورزی ظاهراً به ده برابر رسید بار دیگر پرداخت مالیات به صندوق دولت مرتب شد و وضع مالی دولت به طرز بی سابقهای بهبود یافت.
غازانخان به گسترش دانش و صنعت بسیاری علاقهمند بود و خود او در تاریخ و جغرافیا بسیار مطلع بود. غازانخان به زبانهای مغولی، فارسی، عربی، هندی، چینی، ترکی و عبری آشنایی داشت. غازانخان در سن سی و سه سالگی بعد از نه سال فرمانروایی در قزوین وفات یافت. پیکرش به تبریز منتقل شد و آنجا در شنب غازان به آیین مسلمانی به خاک سپرده شد. غازان خان را به نوعی بوجود آورنده شهر تبریز میشناسند زیرا در دوره پس از ساسانی, تبریز به صورت یک ده یا یک واحه بوده است.