در اين روز در سال 7 ه در جنگ خيبر مرحب به دست امير المؤ منين (عليه السلام ) كشته شد و قلعه خيبر به دست آن حضرت فتح گرديد. و در بحار الانوار 27 رجب روز فتح خيبر ذكر شده است .
چون پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به جنگ خيبريان رفت و قلعه قموص را محاصره كرد، ابتدا پرچم را براى مبارزه با آنان به ابوبكر دادند. ابوبكر بالشكرى رفت ، ولى چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار كرد و لشكريان هم در پى او بازگشتند. روز بعد پيامبر (صلى الله عليه و آله ) پرچم را به عمر داد و او هم از ترس كشته شدن به ميدان جنگ نرسيده بازگشت .
انتخاب على (عليه السلام ) براى فتح خيبر
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: ((فردا پرچم را به مردى مى دهم كه حمله هايش را تكرار كند، نه اينكه فرار كند. كسى كه خدا و پيامبرش را دوست دارد و خدا و پيامبرش هم او را دوست دارند، و خداوند خيبر را به دست او فتح مى كند)). همه اصحاب آرزو كردند كه اين مقام و منزلت به آنان واگذار شود.
فرداى آن روز، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: على بن ابى طالب (عليه السلام ) كجاست ؟ گفتند: چشم دردى دارد كه حركت براى آن حضرت مشكل است . خاتم الانبياء (صلى الله عليه و آله ) فرمود: او را حاضر كنيد. سلمه بن اكوع رفت و آن حضرت را آورد. پيامبر (صلى الله عليه و آله ) سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارك به چشمان نورانى حضرت خاتم الاوصياء على مرتضى (عليه السلام ) ماليد و فرمود: ((بارالها، زحمت گرما و سرما را از او بردار)). پس از آن روز بر امير المؤ منين (عليه السلام ) درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت .
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) زره خود را بر او پوشانيد و ذوالفقار را بر كمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مركبش نموده فرمود: ((جبرئيل از سمت راست ، ميكائيل از سمت چپ ، عزرائيل از پيش رو و اسرافيل از پشت سر، و نصرت خدا بالاى سر، و دعاى من نيز از پشت سر تو است )). فرمود: يا على ، مسلماتى را بر ايشان عرضه كن
ميدان جنگ خيبر
آن حضرت رفت ، و پس از موعظه و نصيحت عده اى براى جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهيد كردند. امير المؤ منين (عليه السلام ) بر آنها تاخته و آنها را كشتند. آنگاه برادر مرحب با عده اى آمدند. حضرت آنها را هم به درك فرستاد.
مرحب كه شجاع بود به خونخواهى آمد. امير المؤ منين (عليه السلام ) چنان با ذوالفقار بر سرش فرود آورد كه شمشير از حلقش گذشت و او را دو نيم ساخت و به خاك انداخت . صداى تكبير مسلمانان بلند شد. عده اى از يهود به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند. امير المؤ منين (عليه السلام ) به مبارزه ادامه داد تا عده اى كشته شدند و عده اى به قلعه گريختند.
آن حضرت با دست قدرتمند حيدرى در قلعه را كند و براى مسلمانان معبر قرار داد تا از خند عبور كنند. حضرت چندين بار مسلمانان را از روى خندق به وسيله آن در عبور داد، با اينكه از سه روز قبل ، آن حضرت گرسنه بود