يهوديان مدينه پس از غزوه احد و شكست مسلمانان در آن و به شهادت رسيدن بزرگانى چون "حمزة بن عبدالمطلب" عموى پيامبر صلی الله علیه و آله و كشته شدن مبلغان اسلامى بدست مشركان و خيانت پيشهگان أعراب در "واقعه رجيع" و "واقعه بئر معونه" به تحرك افتاده و در صدد بهانهجويى و فتنهانگيزى برآمدند. پيشگام اين فتنهانگيزى، "طايفه بنىنضير" بود.
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله كه از نيت آنان آگاه بود، براى آشكاركردن دسيسه هايشان به بهانه يارىجويى از سران طايفه بنىنضير براى پرداخت خونبهاى دو تن از كشته شدگان قبيله "بنىعامر"، يا "بنىكلاب" و يا "بنىسليم" كه بدست يكى از مسلمانان به طور اشتباهى كشته شده بودند و اين طايفه هم با مسلمانان و هم با بنىنضير، پيمان عدم تعرض داشت و از پيامبر صلی الله علیه و آله درخواست ديه كرده بود، آن حضرت به همراه تعدادى از ياران خويش به سوى دژ بنىنضير عازم شد و سران اين طايفه را از خواسته خويش آگاه ساخت.
آنان، گرچه در ظاهر از خواسته آن حضرت استقبال كردند ولى در پنهان، نقشه كشتن پيامبر صلی الله علیه و آله را در سر پروريدند و آن حضرت را به بهانه پذيرايى در كنار ديوار خانه اى معطل نمودند.
"حُيّى بن أخطب" كه سردمدار يهود بنىنضير بود، بزرگان اين طايفه را در يك نشست محرمانه و فورى فراخواند و به آنان گفت: اى گروه يهود! محمد به همراه تعدادى از يارانش كه به ده نفر نمى رسند با پاى خود بسوى شما آمد و علاوه بر اين به همراه او ياران بزرگش چون على، زبير، طلحه، ابوبكر، عمر، سعد بن معاذ، سعد بن عباده و اُسيد بن خضير مى باشند و اين ها سران نظام اسلامى و دين جديد مى باشند، بياييد آنان را غافل گير كرده و از بالاى بام بر سرشان سنگ بيندازيم و آنان را بكشيم.
از اين فرصت بهتر بگيرتان نخواهد آمد. پس از كشته شدن آنان ساير يارانش پراكنده مى شوند و قريش بر مدينه مى تازند و ما را نيز از دست مسلمانان رهايى مى بخشند.
عده كمى از يهوديان از پيشنهاد حيى بن اُخطب، اظهار نگرانى كرده و بقيه آنان استقبال كرده و آماده عمليات ناجوانمردانه شدند. پيامبر صلی الله علیه و آله كه از طريق وحى به خيانت آنان پى برد، از آن مكان برخاست و براى انجام حاجتى به سوى مدينه روان شد.
همراهان آن حضرت كه خبر بازگشت وى به مدينه را دريافته بودند، از محله بنى نضير بيرون آمده و به پيامبر صلی الله علیه و آله در مسجد النبى پيوستند. بدين گونه دسيسه يهوديان فتنهانگيز، آشكار گرديد و آنان رسوا شدند.
پيامبر صلی الله علیه و آله براى تنبيه آنان و پاسخگويى به پيمانشكنى ناجوانمردانه آن ها، "محمد بن سلمه" را بسوى سران طايفه بنىنضير اعزام كرد و به آنان پيام داد كه حداكثر تا ده روز ديگر اين آب و خاك را ترك كنيد و از اين منطقه خارج شويد. زيرا پيمان شكنى كرده ايد و از در مكر و حيله برآمده ايد و اگر در اين مدت، از اين سرزمين خارج نشويد، خون شما هدر است.
يهوديان به تكاپو و تشويش افتاده و برخى پيشنهاد مسلمان شدن خود را دادند و برخى ديگر مخالفت كرده و آماده جنگ و نبرد شدند. سرانجام پيامبر صلی الله علیه و آله ياران خويش را بسيج كرد و در ربيع الاول سال چهارم قمرى، "ابن مكتوم" را به جاى خويش در مدينه نهاد و خود به همراه يارانش به سوى دژ بنىنضير به راه افتاد.
يهوديان وارد دژ شده و درها را محكم بستند و از بالاى دژها و برج ها سنگر گرفته و آماده دفاع شدند. مسلمانان، آنان را محاصره كرده و بر آنان سخت گرفتند و به مدت شش و به روايتى پانزده روز در محاصره خويش گرفتند. پافشارى و لجاجت يهوديان، سودى برايشان نداشت و سرانجام براى حفظ جان خود با پيامبر صلی الله علیه و آله مصالحه كردند. بدين گونه كه اسباب و وسايل منقول خود را بردارند و از مدينه خارج گردند و سلاح و ابزارهاى جنگى و زمين ها و خانه هاى خويش را براى مسلمانان باقى گذارند.
يهوديان با سرافكندگى ولى در ظاهر با پُررويى، كه دف مى زدند و سرود مى خواندند، از سرزمين مدينه خارج شدند. برخى از آنها به خيبر و برخى ديگر به سوى شام حركت كردند.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی