احکام >
22 شوال:
وفات صدرالدين ابوبکرمحمد بن عبداللطيف (552ق)
وفات صدرالدين ابوبکر محمد بن عبداللطيف،از رجال شهیر آل خجند (552ق)
صدرالدين ابوبکر محمد بن عبداللطيف از نوادگان ابوبکر خجندي و يکي از برجسته ترين شخصيتهاي آل خجند است. صدرالدين، دانشهاي متداول زمان را در اصفهان فرا گرفت. حديث را در آن شهر در نزد ابوعلي حداد و نمانم بن احمد و ابوالقاسم اسماعيل بن فضل سراج آموخت. وي در موعظه بسيار توانا بود و در دربار نيز نفوذ کلمه داشت. صدرالدين ابوبکر چندي در بغداد به تدريس در مدرسه نظاميه مشغول شد. در همان زمان در جامع القصر آن شهر موعظه ميکرد، درحاليکه کسان او با شمشيرهاي آخته پيرامونش را احاطه کرده بودند. پس از مدتي به اصفهان بازگشت و رياست شافعيان آنجا را بر عهده گرفت. شيوه زندگي او همچون وزيران بود نه دانشمندان. از حوادث ايام او، شورش امير بوزابه ، فرمانرواي فارس در ۵۴۲ق / ۱۱۴۷م بود. بوزابه بر ضد سلطان مسعود سلجوقي ميجنگيد و چون به محاصره اصفهان پرداخت، ابوبکر محمد، دروازه هاي شهر را به روي او گشود و با او به همکاري پرداخت. بوزابه به پيشنهاد صلح سلطان مسعود وقعي ننهاد و به تعقيب او پرداخت، اما در جنگي که رخ داد، شکست خورد و به اسارت افتاد و سپس به فرمان سلطان هلاک شد. سلطان مسعود چون دانست که ابوبکر محمد با بوزابه دوستي ورزيده است، از او خشمناک شد؛ اما محمد بن عبداللطيف پيش از آنکه گزندي ببيند، همراه برادرش جمال الدين محمود از اصفهان گريخت و به موصل رفت. در آن هنگام، مردم عادي اصفهان به مدرسه شافعيان تاختند و کتابخانه آن را آتش زدند. برادران خجندي در موصل از توجه و استقبال جمال الدين وزير برخوردار شدند. اما پس از چندي، جمال الدين براي گزاردن حج به مکه رفت. محمد نيز با آماده ديدن اوضاع به اصفهان بازگشت. اهالي شهر از او استقبال کردند - صفر ۵۴۳ق / ژوئن ۱۱۴۸م - سلطان مسعود سلجوقي نيز گذشته او را فراموش کرد و رياست شهر را بار ديگر به او سپرد.
صدرالدين ابوبکر محمد بن عبداللطيف سرانجام در يکي از سفرهاي خود از بغداد به اصفهان در يکي از روستاهاي ميان راه همدان و کرج، روستايي واقع در استان باختران امروز در تاريخ بيست و دوم شوال المکرم سال ۵۵۲ هجري قمري / مطابق با ۲۷ نوامبر ۱۱۵۷م شب هنگام به سلامت خفت، ولي بامداد پيکرش را بيجان يافتند. جنازه اش را به اصفهان بردند و در محله سنبلان آن شهر به خاک سپردند. مرگ ناگهاني او، آشوبهايي در اصفهان پديد آورد و گروهي در اين ميان جان باختند. از او اشعاري به زبان عربي به جاي مانده است.
• رجال طايفه آل خجند هم از جمله رؤساي مذهبي بودند که بر اثر اهميت و شهرتي که به تدريج حاصل کردند، مصدر امور مختلف در اصفهان و از جمله رياست شافعيه را در اختيار گرفتند. درگاه آل خجند، محل رفت و آمد دانشمندان و شاعران بود. اين خاندان نسب خود را به مهلب بن ابي صفرة سردار مشهور اموي ميرساندند و در ابتدا در خجند از شهرهاي ماوراءالنهر ميزيستند. نخستين فرد مشهور از اين خاندان، ابوبکر محمد بن ثابت الخجندي است که در مرو سکونت داشت و مردي فاضل و بليغ بود. نظام الملک او را براي تدريس در نظاميه اصفهان بدان شهر فراخواند و وي در اصفهان بماند و خاندانش نيز شهرت و رياست يافت. رؤساي آلخجند در رتق و فتق امور اصفهان دخالت داشتند، چنانکه، صدرالدين محمد بن عبداللطيف بن محمد بن ثابت در ۵۴۲ق / ۱۱۴۷م، اصفهان را عليرغم ميل سلطان مسعود بن محمد سلجوقي، به محمود بن محمد و ملکشاه بن محمود تسليم کرد. از اين جهت مورد خشم سلطان مسعود قرار گرفت و ناچار به ترک شهر شد و به موصل رفت. بعد از چندي سلطان مسعود براي وي خلعت و تشريفات فرستاد و او را با برادرش جمال الدين محمود بن عبداللطيف به اصفهان خواست. پسر صدرالدين محمد يعني صدرالدين عبداللطيف بن محمد، که به سال ۵۸۰ق / ۱۱۸۴م وفات يافت از فاضلان، اديبان و شاعران معروف آن عهد بود. خجنديان مردماني فاضل و شاعر و شاعرپرور بودهاند. اين خاندان ممدوح عدهاي از شاعران بزرگ سده ششم هجري / دوازدهم ميلادي قرار گرفتند که مهمترين آنها، جمال الدين محمد بن عبدالرزاق اصفهاني است.