احکام >
۱ محرم:
غزوه ذات الرقاع (4 ق)
در اين روز، بفرمايش شيخ بهائى سال چهارم ، غزوه «ذات الرقاع» واقع شده.
فقير گويد كه مورخين اين غزوه را در جمادى الاول سال ششم ذكر كرده اند. به هر جهت در اين غزوه ، پيغمبر، (ابوذر) را در مدينه گذاشت و با جماعتى كه متجاوز از هفتصد نفر نبودند بجانب (نجد) رفت و در «ذات الرقاع» فرود آمد. كفار آنجا از هول و ترس بكوهها فرار كردند و از غايت دهشت ، بسيارى زنان خود را نتوانستند حركت بدهند، لاجرم مسلمانان زنان ايشان را اسير كردند. چون هنگام نمازرسيد، مسلمانان خواستند نماز بخوانند، از كفار ايمن نبودند كه مبادا، در وقت نماز بر سرايشان بتازند. اين هنگام نماز خوف نازل شد و ايشان نماز خوف گذاشتند و اين اول نماز خوفى بود كه بجا آورده شد.
جابر بن عبدالله كه در اين سفر همراه بوده، روايت كرده كه زنى كافره ازاسيران از ترس بمرد. شوهرش كه چنين فهميد سوگند ياد كرد كه از قفاى پيغمبر مى روم تا يكتن از مردمش را بكشم. هنگام مراجعت پيغمبر در درّه اى فرود آمد. دو نفر از مهاجر و انصار براى حراست، بالاى كوه شدند. نخست ازاول شب نوبت گذاشتند. مرد مهاجر بخفت و انصارى به نماز ايستاد و آن كافر برسيد وصداى نماز انصارى را شنيد. تيرى بجانب او افكند. انصارى تير را بكشيد و نماز راقطع نكرد. آن كافر تير ديگر انداخت ، باز نماز را نشكست در ضربت سوم ، نماز رابه نهايت برده بود، مهاجرى را بيدار كرد تا از پى كافر شتافت و او را بيافت . پس چون برگشت و زخم سه تير در انصارى ديد، با وى گفت كه چرا در ضربت نخستين مرا بيدارنكردى؟ گفت : آن وقت سوره اى از قرآن مى خواندم و نخواستم قطع كنم و بخدا سوگند كه اگر نه آن بود كه مأمور بحراست بودم اگر هزار تير بر من مى آمد، قطع سوره نمى كردم تا جان بدهم.[1]
از براى جابر نيز مكالماتى است با رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در اين سفر، هنگامي كه شترش در راه ماند و خوابيده بود، مقام را گنجايش نقل نيست.
اين غزوه را «ذات الرقاع» گويند از جهت آن كه در آن اراضى ، تلهاى بسيار و پستى وبلنديهاى رنگ و رنگ بود، چون جامه مرقّع، نه آن كه بعضى اصحاب پاهايشان مجروح شده بود وصلها و رقعه ها بر پاى خود بسته بودند.
وقایع الأیّام مرحوم شیخ عباس قمی
[1] در کتاب «امان الاخطار» سید بن طاووس است که آن که تیر خورد «عباد بن بشر» بود و رفیقش «عمّاریاسر» بود و سوره ای که می خواند، سوره کهف بوده است.