احکام >
29 شعبان:
تصويب متمم قانون اساسي و تاييدِ شاه قاجار(1325ق)
تصويب متمم قانون اساسي و تاييدِ آن توسط محمدعلي شاه قاجار(1325ق)
چون ۵۱ فصلي كه بهنام قانون اساسي در دوران مظفرالدينشاه تنظيم شد، وافي به مقصود نبود و در اين قانون از وظايف مردم نسبت به دولت و بالعكس سخني نرفته بود، بنابراين براي نوشتن متمم قانون اساسي، كميسيوني تشكيل گرديد و آن قانون در ۱۰۷ اصل تنظيم شد و براي امضا تقديم محمدعليشاه قاجار گرديد.
• محمدعليشاه قاجار از همان آغاز كار، مصمم به برانداختن مشروطيت بود، اما بهانهاي در دست نداشت. اما در جريان سوءقصدي كه به وي شد، بهانه لازم را بهدست آورد و آن را به گردن آزاديخواهان انداخت، تا اينكه سرانجام پس از ماهها كشمكش ميان مجلس و دربار و عدم دسترسي به نتيجه مطلوب، در روز سهشنبه دوم تيرماه ۱۲۸۷ش برابر با ۲۳ جمادياول ۱۳۲۶ق، هنوز آفتاب طلوع نكرده بود كه قشون محمدعليشاه به سوي مجلس روان شدند و راههايي را كه به مجلس منتهي ميشد، بستند.
مجاهدان كه در ميدان بهارستان بودند در سنگرهاي خود به حال آمادهباش درآمدند. چون خبر به گوش حضرات آيات بهبهاني و طباطبايي، از رهبران روحاني مشروطه رسيد، با بيپروايي و دليري از خانه بيرون آمدند و خود را به مجلس رسانيدند تا شايد از وقوع حادثه جلوگيري نمايند.
ناگهان مجلس شوراي ملي كه هنوز مدت زيادي از بدو تشكيل آن نميگذشت به دستور محمدعليشاه مستبد و توسط كلنل لياخوف، افسر روسي به توپ بسته شد. در پي اين حمله، نعش خونين آزاديخواهان، صحن بهارستان را پر كرد و صداي ناله و فرياد از هر سو به گوش ميرسيد. مجاهدان نيز مردانه، تفنگ در دست گرفته و از خود و مجلس دفاع ميكردند.
جنگ در حدود چهار ساعت به طول انجاميد و سرانجام به نفع شاه پايان يافت. در اين ماجرا، محمدعليشاه كه مورد حمايت دولت روس بود به اعدام و تبعيد و زنداني كردن نمايندگان مجلس پرداخت. شاه دستور داد كه آقا سيدعبدالله بهبهاني را به كرمانشاه تبعيد كرده، آيتالله سيدمحمد طباطبايي را در شميران خانهنشين نمايند.
عدهاي از آزاديخواهان را، زنجير به گردن انداخته و كشانكشان به باغشاه بردند. از ميان اين جمع، تنها ملكالمتكلمين و ميرزاجهانگيرخان صوراسرافيل از مشروطهطلبان مشهور و مخالف استبداد قاجاري را به حضور شاه آوردند. وي پس از اينكه مدتي به آن دو دشنام داد، دستور قتل هر دوي آنها را صادر كرد.
يك روز پس از به توپ بستن مجلس، محمدعليشاه قاجار براي ايجاد رعب در ميان مردم و تعطيلي اجتماعات و انجمنهاي ملي، حكومت نظامي را در تهران اعلام كرد. براساس اين فرمان، لياخوف روسي فرماندهي نيروهاي قزاق مأمور شد تا با استفاده از نيروهاي گارد قزاق، افراد مسلح را در شهر بازداشت كنند. طي اين فرمان، تجمع مردم در شهر ممنوع گرديد و به مأموران دستور داده شد تا با شليك گلوله مانع از اجتماع افراد شوند. همچنين براي جلوگيري از تحصن مردم در سفارتخانهها يا حرم حضرت عبدالعظيم در ري، عفو عمومي اعلان نمودند. هدف از اين كار، فريفتن مشروطهخواهان متواري بود، چنانكه بدينوسيله، عده بسياري دستگير شدند.
در اين واقعه بيش از سيصد تن از مجاهدان، آزاديخواهان و مشروطهطلبان كشته و پانصد تن ديگر زخمي و تعداد زيادي بازداشت شدند. همچنين انجمنها تعطيل، روزنامهها توقيف و مشروطيت دوساله ايران به پايان رسيد. بدينترتيب مجلس، منحل شد و دوره استبداد صغير آغاز گشت.
با آغاز استبداد جديد - كه بهدليل عمر كوتاه آن، استبداد صغير ناميده ميشود - بسياري از روشنفكران غربگرا، صحنه مبارازت را رها نموده و يكبار ديگر جنبش مردم ايران با الهام گرفتن از روح مذهب و رهبري روحانيت، در اندك مدتي به اوج خود رسيد. در اين حال، مردم، در تهران و شهرستانها، دست به دفاع مسلحانه زده و در نهايت توانستند با محاصره پايتخت، آن را به تصرف خويش درآورند.
انگيزه و محرك اصلي مردم در اين قيام، دستورالعملهايي بود كه از طرف علماي بزرگ، بهويژه از نجف اشرف بهدست مردم ميرسيد. اين بيانيهها و روشنگريها بود كه بر مبناي وظيفه شرعي، مردم را در سراسر ايران، به مقاومت در برابر استبداد برانگيخت و عليرغم حكومت نظامي، به دفاع مسلحانه واداشت تا اينكه سرانجام، استبداد براي بار دوم سقوط كرد.
در اين ميان، با برافراشته شدن دو پرچم روس و انگليس بر سردر عمارت سفارت روسيه كه شاه فراري مستبد را پناه داده بود، براي چندمينبار ماهيت سياستهاي هماهنگ و مداخلهجويانه روس و انگليس روشن گرديد. دوران استبداد صغير، يك سال و ۲۲ روز به طول انجاميد و سرانجام با خلع محمدعليشاه و آغاز انتخابات دوره دوم مجلس شوراي ملي پايان يافت.