احکام طلاق - فتاوای آیت الله العظمی تبریزی (قدس سره)

استفتائات رساله نوین احکام برگزیده

العروه الوثقی وسیلة النجاة منهاج الصالحین تحریر الوسیلة آراء المراجع

احکام > فتاوای آیت الله العظمی تبریزی (قدس سره):

احکام طلاق

سؤال ١۶٧٠: آيا مردى كه همسرش در عدّۀ طلاق رجعى است مى‌تواند در همين روزها به او نگاه شهوت‌آلود كند، گرچه ميل بازگشت هم ندارد؟

جواب:باسمه تعالى؛ مادامى‌كه عدّۀ زن تمام نشده، زوجيت باقى است و نظر با التذاذ مانعى ندارد و لو قصد رجوع نداشته باشد، طلاق رجعى باقى است، و الله العالم.

سؤال ١۶٧١: شخصى همسرش را به دليل ناسازگارى طلاق رجعى مى‌دهد، البته خانم مى‌گويد: من حامله هستم، ولى شوهر گفتۀ خانم را باور نمى‌كند؛ بعد از طلاق حمل ظاهر مى‌شود، آيا طلاق صحيح است؟

جواب:باسمه تعالى؛ صحت طلاق مزبور محل اشكال است، و بنابر احتياط- اگر رجوع نكند- بايد بعد از ظهور حمل، طلاق را اعاده كند، و الله العالم.

سؤال ١۶٧٢: شوهرم در حدود چهار سال است من و فرزندش را گذاشته و هيچ خبرى از وى نداريم و خرجى زندگى نداريم و در خانۀ برادرم زندگى مى‌كنيم، به دادگاه شهر رى مراجعه كرده‌ايم و آنها به ما فرمودند كه بايد به يكى از بيت‌هاى آقايان در قم برويد تا آنان با صلاحديد خود، حكم طلاق را صادر كنند، حضرتعالى چه مى‌فرماييد؟

جواب:باسمه تعالى؛ در صورتى كه نزد حاكم شرع جامع الشرائط ثابت شود كه شوهر نفقه نمى‌دهد، حاكم شرع شوهر را مخيّر مى‌كند يا نفقه بدهد و يا زنش را طلاق دهد، چنانچه شوهر هيچ‌كدام را عمل نكرد و امتناع او براى حاكم شرع محرز شد، حاكم شرع مى‌تواند به تقاضاى زوجه وى را با شرايط طلاق دهد، و پس از گذشت عدّۀ طلاق، زن مى‌تواند شوهر كند، و الله العالم.

سؤال١۶٧٣) ميزان در طلاق خلع چيست؟ علاوه بر بذل مهريه، آيا مرد مى‌تواند اموال ديگرى مطالبه كند؟

جواب:باسمه تعالى؛ در صورتى كه زن نسبت به شوهر كراهت داشته باشد، نه شوهر نسبت به زن، و زن مالى را به رضا و رغبت خود به شوهر بذل كند تا متعاقباً وى را طلاق دهد، طلاق خلعى است، و مرد نمى‌تواند وى را الزام بر بذل نمايد، و الله العالم.

سؤال ١۶٧۴) در طلاق بايد شهود عادل باشند، آيا حسن ظاهر كافى است يا احراز عدالت؟

جواب:باسمه تعالى؛ حسن ظاهر طريق است براى عدالت واقعى در صورتى كه عدم عدالت محرز نباشد، و حسن ظاهر عبارت است از اينكه شخص خودش با كسى معاشرت داشته باشد و از وى معصيتى نبيند و يا كسانى كه با وى معاشرت دارند خبر بدهند كه از وى جز خير چيزى نديده‌اند، و الله العالم.

سؤال ١۶٧۵) زنى به خلع، طلاق يافت؛ در عدّه، شوهرش نزد او آمد و پس از گفتگو و دلجويى، بدون آنكه زن به بذل خود رجوع نمايد، مرد با زن همبستر مى‌شود، البته اين دو از احكام آگاه نبودند، از آن هنگام هشت ماه سپرى شده، و ديگر بار با يكديگر همبستر نشده‌اند، آيا زن مى‌تواند با ديگرى ازدواج كند؟

جواب:باسمه تعالى؛ در فرض سؤال، دخول رجوع به زوجيّت حساب نمى‌شود و تمايل زن به دخول هم رجوع در بذل حساب نمى‌شود، وطى مزبور وطى به شبهه بوده، و ازدواج آن زن با مرد ديگر پس از انقضاى عدّۀ وطى به شبهه، مانعى ندارد، و الله العالم.

سؤال ١۶٧۶) با توجه به اينكه طلاق به تقاضاى زن بود، و ايشان از ابتداى ازدواج بدون دليلى موجه از زندگى مشترك سرپيچى كرده و در منزل پدرى ساكن است، و اين جانب حاضر به سازش و زندگى هستم، آيا شرعاً مهريه به ايشان تعلق مى‌گيرد؟

جواب:باسمه تعالى؛ تمام مهريه را مالك است، و اگر قبل از دخول طلاق دهيد، نصف آن به ملك شما برمى‌گردد، و الله العالم.

سؤال ١۶٧٧) اگر شوهر به همسرش وكالت دهد يا هنگام عقد شرط نمايند چنانچه شوهر معتاد شد، طلاق با زوجه باشد، اگر شوهر معتاد شد و زوجه خواست طلاق بگيرد، آيا رجعى خواهد بود يا اقسام ديگر طلاق؟ و در صورت رجعى بودن، اگر شوهر رجوع كرد زن مجدداً مى‌تواند خود را مطلّقه نمايد؟

جواب:باسمه تعالى؛ در صورتى كه شوهر به زوجۀ خود وكالت دهد تا خود را طلاق دهد، در مورد خاص يا در ضمن عقد، شرط وكالت نمايد كه در صورت اعتيادِ شوهر و مانند آن از جانب وى خود را مطلّقه سازد، مانعى ندارد؛ و نوع طلاق بستگى به شرائط زمان طلاق دارد از قبيل كراهت زوجه و بذل مال به زوج مقارن صيغۀ خلع، لذا ممكن است رجعى يا خلعى باشد، در صورت رجعى بودن پس از رجوع شوهر وكالت در ضمن عقد باقى است، و الله العالم.

سؤال ١۶٧٨) بنده در سال ٧٣ در ٢٧ سالگى با آقايى در سن ۵۵ سالگى ازدواج كردم، ايشان به مرض عنين و ناتوانى دچار شده‌اند، از دادگاه تقاضاى طلاق كرده‌ام ولى شوهرم نمى‌پذيرد، با توجه به اينكه اكنون در بحران جوانى هستم، آيا مى‌توانم طلاق بخواهم؟ همچنين سال آينده ليسانس خود را از دانشگاه مى‌گيرم، اگر او همچنان نپذير تكليفم چيست؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه زوج بعد از دخول عنين شده است، براى زوجه اختيار فسخ نيست، و اين امر امتحانى است براى زوجه، و دنيا دار امتحان است هركس به نحوى آزمايش مى‌شود، در اين صورت زوجه بايد صبر كند يا به وجهى شوهر را راضى نمايد تا به وجه صحيح وى را طلاق دهد، و الله العالم.

سؤال ١۶٧٩) بيست سال پيش مردى با خانمى ازدواج كرد، به دنبال اختلاف خانوادگى دو سال پيش زوج طى نوشته‌اى كه به زوجه داد طلاق را نوشته و به او داده، يعنى بدون اجراى صيغۀ شرعى و بدون وكيل، او فقط نوشته « تو زن من نيستى» ، اينك مى‌خواهند به قم رجوع كنند، حكم اين مسأله را بيان نماييد؟

جواب:باسمه تعالى؛ تا طلاق شرعى واقع نشده و يا از موارد فسخ نباشد، گفتن اينكه تو زن من نيستى اثرى ندارد، و الله العالم.

سؤال ١۶٨٠) از جملۀ شروط ضمن عقد نكاح اين جانب منع ازدواج دوم است، چنانچه من با داشتن همسر دائم، به دليل عسر و حرج ايجاد شده توسط همسرم، اقدام به ازدواج موقت كردم، آيا از نظر شرعى ازدواج دوم من باعث ايجاد حقّ طلاق از ناحيۀ زوجۀ دائم مى‌گردد؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه ضمن عقد نكاح شرط شده كه زوجه وكيل باشد از طرف زوج تا در صورت ازدواج دوم زوج، و لو به صورت نكاح موقت، خود را طلاق بدهد، زوجۀ مزبور مى‌تواند در اين صورت از ناحيۀ زوج، خود را طلاق بدهد؛ و چنانچه وكالت زوجه در طلاق در مورد خاصى است، فقط در همان مورد مى‌تواند خود را طلاق بدهد، و الله العالم.

سؤال ١۶٨١) زن شيعه، و همسرش سنّى است، شوهر سه بار لفظ طلاق را براى زوجه‌اش به كار مى‌برد، آيا اين طلاق درست است؟

جواب:باسمه تعالى؛ طلاق واقع مى‌شود و زوجه شوهر خود را بر طبق مذهب اهل سنّت ملزم مى‌سازد، و الله العالم.

سؤال ١۶٨٢) همسرى كه شوهرش مفقود شده و پس از حدود دو سال طبق وكالت بلاعزلى كه در طلاق خود داشت، خود را مطلّقه نمود، پس از انقضاى عدّۀ طلاق، با شوهر جديد ازدواج نمود؛ چهار سال از ازدواج دومى گذشت، خبر شهادت همسر اولش را آوردند، از علائم و پلاك مشخص شد كه ايشان همان هشت سال پيش به شهادت رسيده بود، در حقيقت طلاق دو سال بعد از شهادتش واقع شده، حال آيا ازدواج دوم صحيح است؟ اگر حرام و باطل است حرمت ابدى دارد؟

جواب:باسمه تعالى؛ ازدواج با مرد دوم باطل بوده است، بعيد نيست موجب حرمت ابدى نباشد؛ و نكاح مزبور كه قبل از بلوغ خبر وفات واقع شد، نه نكاح زن شوهردار بوده و نه نكاح معتدّه، بلكه نكاح با زنى بوده كه هنوز عدّۀ وفات نگرفته و از اين جهت باطل بوده است، و الله العالم.

سؤال ١۶٨٣) كسى كه همسرش باردار است و به طلاق خلعى او را مطلّقه مى‌كند، و زن قبل از وضع حمل به بذل رجوع نمى‌كند، آيا اين شخص مى‌تواند قبل از وضع حمل به زوجه‌اش رجوع نمايد يا با خواهرانش ازدواج كند؟

جواب:باسمه تعالى؛ حقّ رجوع ندارد، مگر با عقد مجدد؛ و قبل از وضع حمل مى‌تواند خواهرش را بگيرد، و الله العالم.

سؤال (١۶٨۴) اين جانب پدر همسرم را وكيل ساختم تا در دادگاه همسرم را طلاق بدهد، اما او بدون دادگاه، همسرم را طلاق خلعى داده‌اند، آيا اين طلاق صحيح است؟

جواب:باسمه تعالى؛ در فرض مزبور كه پدر همسر شما وكيل بود كه با مراجعه به دادگاه همسرتان را طلاق بدهد، چنانچه بدون مراجعه به دادگاه همسرتان را طلاق خلعى داده‌اند- همانطور كه در سؤال فرض شده- طلاق مزبور باطل است و اثرى ندارد، و الله العالم.

سؤال ١۶٨۵) حدود بيست و يك سال پيش همسرم را طلاق دادم و بچه‌اى داشتم كه دادگاه حكم كرد من حقّ بچه نداشته باشم، اكنون دايى ايشان عليه من شكايت كرده و يك ميليون تومان خواستار شده است، حكمش چيست؟

جواب:باسمه تعالى؛ نفقۀ فرزندى كه فقير است بر پدر واجب است، و چنانچه كسى براى بچه خرج كرده و به پدر هم نگفته و به پدر هم قرض نداده است كه بعداً بگيرد، حق مطالبۀ مخارج را ندارد، و الله العالم.

سؤال ١۶٨۶) - آيا در طلاق شرط است كه شاهد، درست و به عربى خواندن صيغه را بداند، يا عادل باشد كافى است؟

جواب:باسمه تعالى؛ عربى دانستنِ شاهد، در طلاق لازم نيست، و اگر اجمالاً بداند كه در مجلس، طلاق زنى خوانده مى‌شود كافى است، و الله العالم.

سؤال ١۶٨٧) چنانچه پدر و مادر يا يكى از آنها به فرزند خود بگويند كه زنش را طلاق دهد يا عليه زن او هر حكمى يا وصيّتى بكنند، بجا آوردن اين حكم يا وصيت بر فرزند واجب است؟

جواب:باسمه تعالى؛ در صورتى كه طلاق براى فرزند مشقتى داشته باشد، اطاعت لازم نيست، و الله العالم.

سؤال ١۶٨٨) دخترى چند سال قبل با مردى ازدواج كرد، مرد در حين عقد اظهار سلامتى كرد، پدر داماد شرط كرد كه اگر شوهر عيبى و مرضى داشته باشد دختر حق فسخ داشته باشد، بستگان مرد اطمينان دادند كه مرد سالم است و هيچ عيبى ندارد، و عقد هم بر اين اساس واقع شد؛ پس از مدتى معلوم شد كه مرد در حين عقد اعمىٰ بوده و دختر را گول زده‌اند، اكنون دختر حاضر به زندگى با آن مرد نيست، ولى شوهر راضى به طلاق نيست، حالا وظيفۀ دختر چيست، آيا مى‌تواند فسخ كند يا منحصر به طلاق است؟

جواب:باسمه تعالى؛ در نزد بعضى از فقها، چنانچه سلامت مرد در ضمن عقد شرط شده باشد، زن اختيار فسخ دارد، ولى اين مطلب نزد ما محل اشكال است، و بايد به نحوى مرد را راضى كنند تا طلاق بدهد، و الله العالم.

سؤال ١۶٨٩) زنى بوسيلۀ قرص از حاملگى جلوگيرى كرده و به همين علت عادت نمى‌شود، آيا ده روز يا بيشتر يا كمتر از زمانى كه با شوهرش همبستر شده است بگذرد، مى‌شود او را طلاق داد؟

جواب:باسمه تعالى؛ طلاق زن مزبور بايد پس از گذشت سه ماه از زمان همبستر شدن باشد، و الله العالم.

سؤال ١۶٩٠) - دخترى را شوهر مى‌دهند، بعد مشخص مى‌شود كه شوهرش سنّى بوده، تكليف چيست؟

جواب:باسمه تعالى؛ نياز به طلاق شوهر دارد، و الله العالم.

سؤال ١۶٩١) در دادگاه بر خلاف ميل باطنى، راضى به طلاق شدم، ولى قبل از اينكه صيغۀ طلاق جارى شود پشيمان شدم و حضوراً به همسرم گفتم: من راضى به طلاق نيستم؛ با توجه به شهود، آيا اين طلاق صحيح است؟

جواب:باسمه تعالى؛ اگر شما با اختيار، دادگاه را وكيل كرده‌ايد كه صيغۀ طلاق را جارى كند، و بعد از پشيمانى آنها را عزل و مطلع نساخته‌ايد، طلاق مزبور با فرض تحقق و احراز ساير شرايط، صحيح و نافذ است؛ و اطلاع همسر بر عدم رضا اثرى ندارد، و الله العالم.

سؤال ١۶٩٢) مطابق مسألۀ ٢٣٩۵ رساله: اگر زنى بعد از زناشويى از شوهرش طلاق بگيرد، سپس مرد ديگرى ازدواج كند و از شوهر دوم دخترى بزايد، آيا آن دختر به شوهر اول رَبيبه و مَحرم مى‌شود؟

جواب:باسمه تعالى؛ ربيبه مى‌شود و مَحرم است، و الله العالم.

سؤال ١۶٩٣) آيا فسخ در عقد نكاح فورى است؟

جواب:باسمه تعالى؛ خيار فسخ در عقد نكاح فورى نيست، و الله العالم.

سؤال ١۶٩۴) در عقد اگر اوصافى را شرط كنند، و چنين اوصافى در زن يا مرد نبود، حقّ فسخ را دارند؟

جواب:باسمه تعالى؛ نداشتن اوصاف، حقّ فسخ نمى‌آورد، و الله العالم.

سؤال ١۶٩۵) خانمى كه مى‌داند شرعاً در قبال كارهاى منزل زوج، هيچ وظيفه‌اى نداشته و زوج حق ندارد او را مجبور به كار كند، با وجود اين او كارهاى منزل را انجام داد و متقابلاً امتيازاتى از شوهر گرفت از قبيل خروج از منزل، رفتن به منزل اقوام و. . . و بعد از مدتى زندگى مشترك بر اثر عدم توافق اخلاقى زوج او را مطلّقه نمود، آيا او مى‌تواند مطالبۀ حق الزحمه و اجرة المثل نمايد؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه قصد تبرع كرده است كه ظاهر سؤال است، حقى بر زوج ندارد، و الله العالم.

سؤال ١۶٩۶) طلاقى كه از روى اكراه و تهديد باشد و بدون اجازۀ همسر، صحيح است؟

جواب:باسمه تعالى؛ اگر طلاق به جهت خوف از ديگران كه ضرر به او برسانند بوده است، طلاقش صحيح نيست؛ و اگر ديگران به او گفته‌اند طلاق بده و از روى خجالت طلاق داده، طلاقش صحيح است، و الله العالم.

سؤال ١۶٩٧) بعد از عقد اگر زوجه بگويد من طلاق مى‌خواهم، و زوج هم بگويد بايد خسارت مرا بدهى تا طلاق بدهم، آيا خسارت خواستن شرعى است؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه زوجه نسبت به زوج كراهت داشته باشد و براى طلاق خلعى مبلغى را كه شوهر مى‌خواهد، به وى بذل كند، مانعى ندارد؛ و در صورت عدم كراهت، طلاق رجعى است، و لو آنكه مال هم به شوهر بدهد، و الله العالم.

سؤال ١۶٩٨) زنى متهاون در نماز است و آنچه شوهر او را نصيحت يا امر به معروف يا تهديد به طلاق كرده، اثر نكرده است، آيا مى‌تواند او را طلاق دهد يا با او بسازد؟

جواب:باسمه تعالى؛ مى‌تواند طلاق دهد، و الله العالم.

سؤال ١۶٩٩) طلاقى كه با دستور حاكم شرع صورت پذيرد، در مواردى كه ذاتاً قابل رجوع باشد، مرد مى‌تواند رجوع كند يا خير؟

جواب:باسمه تعالى؛ اگر طلاق حاكم شرع از باب امتناع شوهر از نفقه باشد، طلاق بائن است؛ و در غير اين صورت، رجعى مى‌باشد، و الله العالم

سؤال ١٧٠٠) مردى همسر حامله‌اش را طلاق مى‌گويد و مرد همزمان با وضع حمل زن مى‌ميرد، آيا با همزمانى مرگ شوهر و زايمان زن، طلاق گرفته شده، يا اينكه همسر از تركۀ مرد ارث مى‌برد و عدّۀ وفات لازم است؟

جواب:باسمه تعالى؛ اگر قبل از تمام شدن وضع حمل بميرد، بايد عدّه نگه دارد، و ارث هم هست؛ و اگر مقارن با تمام شدن كامل وضع حمل باشد، عدّه و ارث نيست، و الله العالم.

سؤال ١٧٠١) زوجه در طلاق خلعى مهر خود را به زوج بذل مى‌نمايد، پس از طلاق در ايام عدّه به مبذولۀ خود رجوع مى‌كند، در اين صورت آيا زوجيّت دارد؟ به شكلى كه اگر زوج به زوجۀ رجوع نكرد مهريه به زوجه برسد؟ و نيز آيا ساير احكام رجعى از قبيل نفقۀ زوجه، توارث و ديگر چيزها بر آن بار مى‌شود؟

جواب:باسمه تعالى؛ در مفروض سؤال اگر زوج از رجوع زوجه مطلع شد و مانع شرعى ديگرى از رجوع شوهر وجود نداشت، حقوق مبذوله از جمله مهر را زوجه مى‌تواند مطالبه كند؛ و احكام طلاق رجعى از جمله ارث و نفقه پس از رجوع ثابت است، و الله العالم.

سؤال ١٧٠٢) دخترى، پسر را با دسيسه‌اى وادار به ازدواج با خود مى‌كند، به اين شكل كه وى زن حامله‌اى را به پزشك نشان داده و شناسنامۀ خود را نيز به جاى شناسنامۀ او به پزشك ارائه مى‌كند، آنگاه پزشك نيز بر همان اساس حامله بودنش را تأييد مى‌كند، سپس آن نامه را به پسر مى‌نماياند و مى‌گويد: يا با من ازدواج مى‌كنى يا شكايت به دادگاه مى‌برم؛ پسر نيز از ترس آبروى خود، با وجود بى‌ميلى با او ازدواج مى‌كند؛ پس از آن روشن مى‌شود كه دختر باكره است، اگر با او نزديكى كند حرام است، و بخواهد طلاقش دهد هم مهريه را خواستار مى‌شوند، چه بايد كرد؟

جواب:باسمه تعالى؛ چنانچه فرضى را كه نوشتيد متحقق باشد، چون نكاح اكراهاً واقع شده، صحيح نيست و احتياج به طلاق ندارد، پس حقّ مقاربت ندارد و مهرى بر عهدۀ او نيست، و الله العالم.

سؤال ١٧٠٣) بعد از طلاق، نفقۀ فرزند بر عهدۀ كيست؟ مصارفى كه غير پدر بر فرزند نموده حقّ مطالبه از پدر را دارد؟

جواب:باسمه تعالى؛ نفقۀ فرزندى كه فقير است بر پدر واجب است و چنانچه كسى براى بچه خرج كرده باشد به پدر هم نگفته و به پدر هم قرض نداده است كه بعداً بگيرد، حقّ مطالبۀ مخارج را ندارد، و الله العالم.

سؤال ١٧٠۴) زن به بهانۀ اينكه مى‌خواهد از شوهرش طلاق بگيرد، در دادگاه به شهادت دروغ از بستگان مادر و مادر بزرگ عسر و حرج را ثابت مى‌كند، حاكم شرع هم حكم طلاق مى‌دهد، و شوهر به هيچ وجه راضى به طلاق نيست، آيا اين طلاق صحيح است؟ و اگر صحيح است نوبت به مهريه مى‌رسد يا نه؟ مرقوم بفرماييد.

جواب:باسمه تعالى؛ عسر و حرج زن در باقى ماندن بر زوجيّت در فرض ثبوت، فى نفسه ولايت حاكم شرع بر طلاق را موجب نمى‌شود، و ولايت طلاق با شوهر است؛ و اگر در ضمن عقد نكاح، وكالت در طلاق براى زن شرط شده باشد، آن شرط معتبر است؛ و همچنين چنانچه شوهر نفقه نمى‌دهد يا عاجز از انفاق باشد، در اين صورت زن مى‌تواند به حاكم شرع مراجعه نمايد تا شوهر را به طلاق يا انفاق اجبار نمايد، و پس از امتناع شوهر از انفاق و طلاق، براى حاكم شرع جايز است طلاق بدهد؛ اما مهريه به نكاح ثابت است و پس از دخول، تمام آن استقرار پيدا مى‌كند، و زوجه در صورت تمكن زوج، آن را مى‌تواند مطالبه نمايد، و قبل از دخول در هر حال مى‌تواند مهر را مطالبه كند، و الله العالم.

سؤال ١٧٠۵) مواردى را كه زن مى‌تواند قانوناً طلاق بگيرد لطفاً توضيح دهيد؟

جواب:باسمه تعالى؛ طلاق به دست مرد است، و مواردى كه زن از شوهر ضمن عقد نكاح يا عقد ديگر وكالت در طلاق گرفته باشد، حق دارد با رعايت شرايط از طرف شوهر، خود را طلاق بدهد؛ و همچنين در صورتى كه مرد از دادن نفقه امتناع كند و زن به حاكم شرع رجوع نمايد، حاكم شرع شوهر را مجبور مى‌كند يا نفقه بدهد يا زن را طلاق بدهد، و اگر هيچ‌كدام را انجام نمى‌دهد، خود حاكم زن را طلاق مى‌دهد، و الله العالم.

سؤال ١٧٠۶) در طلاق رجعى كه اخراج زن از خانه حرام است، آيا مقصود وجوب نفقۀ او بر مرد است؟ دوم اينكه حكم نفقۀ زن در اقسام طلاق بائن چيست؟

جواب:باسمه تعالى؛١- در طلاق رجعى، نفقۀ زن بر عهدۀ شوهر است و لازم است زن در خانه‌اى كه قبل از طلاق در آن سكونت داشته بماند.

2- در طلاق بائن، زن حقّ نفقه ندارد، مگر آنكه حامله باشد، و الله العالم.

ج2:

سؤال ١۵۵١ -زنى از وطن خود به همراه اعضاى خانواده و پدرش بدون اطلاع و اذن و رضايت شوهر به ايران مهاجرت مى‌كند. بعد از مدتى حدودا چهار سال از بابت عسر و حرج (به علّت عدم نفقه از سوى زوج و عدم اطلاع از وضعيت زوج) تقاضاى مطلّقه شدن مى‌كند:

سؤال ١) آيا بر اين خانم نفقه تعلق مى‌گيرد؟

سؤال 2) با توجه به اينكه عامل عسر و حرج خود خانم مى‌باشد و علت عدم پرداخت نفقه عدم دسترسى و اطلاع زوج از مكان زوجه مى‌باشد و باز علّت عدم اطلاع زوجه از وضعيت زوج مهاجرت ايشان به ايران و عدم تماس با نزديكان زوج و عدم پيگيرى و جستجو از وضعيت زوج مى‌باشد، آيا اين خانم مى‌تواند خود را از بابت عسر و حرج مطلّقه نمايد؟

سؤال ٣) آيا ازدواج ايشان بعد از مطلّقه نمودن صحيح مى‌باشد؟

سؤال 4) در كتب فقهى و در قوانين مدوّن جمهورى اسلامى بعضى از مسائل را به حاكم شرع رجوع داده‌اند، مراد از حاكم شرع چه كسى و يا كسانى مى‌باشند؟

بسمه تعالى -ج ١) چنانچه زن بدون مجوز شرعى (مثل خوف بر نفس) خانۀ شوهر را ترك كرده و به جاى ديگر رفته، حقّ مطالبۀ نفقه را ندارد و بايد به خانۀ شوهر برگردد، و اللّه العالم.

جواب ٢ و ٣) طلاق زن به دست شوهر است و براى طلاق گرفتن بايد از شوهر فحص كنند و شوهر را راضى به طلاق نمايند تا طلاق به وكالت از شوهر انجام گيرد، و طلاقى كه بدون وكالت از شوهر باشد صحيح نيست و زن به زوجيت شوهر سابق باقى است و نمى‌تواند با مرد ديگر ازدواج كند، و حاكم شرع هم در فرض سؤال ولايت بر طلاق ندارد، و اللّه العالم.

جواب 4) مقصود از حاكم شرع در كتب فقهى مجتهد جامع الشرائط است، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۵٢ -در تقاضاى طلاق خلع مطروحه از ناحيۀ زوجه آيا كراهت بايد كراهت ذاتى باشد يا كراهت عرضى نيز موجب جواز طلاق است؟

جواب: بسمه تعالى -در طلاق خلع لازم است كراهت زوجه نسبت به زوج، كراهت موقت و زودگذر نباشد بلكه ماندگار باشد به طورى كه خوف آن است كه بقاء زوجيت منجر به ارتكاب حرام شود، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۵٣ -با التفات به اينكه طلاق خلع، نفقۀ ايام عدّه ندارد، آيا بذل نفقۀ ايام عدّه به توسط زوجه بعنوان قسمتى از ما بذل وجاهت شرعى دارد؟ و آيا اساسا چيزى كه ما لم يجب مى‌باشد مى‌تواند مورد بذل واقع شود؟

جواب: بسمه تعالى -بذل نفقۀ ايام عدّه از جانب زوجه صحيح نيست و عوض خلع نمى‌شود و اساسا بذل ما لم يجب باطل است، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۵۴ -در جهت اجراى صيغۀ طلاق خلع مالى از ناحيۀ زوجه بذل شده است صرف نظر از اشكالات وارده به ما بذل، آيا اعلام قبول ما بذل از ناحيۀ زوج شرط صحت طلاق خلع است؟ بعبارت ديگر آيا اعلام قبول ما بذل از ناحيۀ زوج شرعا ضرورت دارد؟ چنانچه زوج قبول ما بذل را اعلام ننمايد آيا مى‌توان شرعا طلاق خلع را به صرف بذل از ناحيۀ زوجه انجام داد؟

جواب: بسمه تعالى -بايد در ضمن صيغۀ طلاق خلع، قبول بذل از جانب زوج محقق شود و اگر محقق شد نياز به قبول ديگر ندارد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۵۵ -چنانچه طلاق خلعى بدون اعلام موافقت و قبولى زوج نسبت به ما بذل انجام گيرد آيا به طلاق واقع شرعا اشكال وارد مى‌باشد يا طلاق صحيح تلقى مى‌شود؟

جواب: بسمه تعالى -گذشت كه در طلاق خلع لازم است، قبول بذل از جانب زوج در حين اجراء صيغۀ طلاق باشد به طورى كه طلاق مقابل بذل زوجه واقع شود، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۵۶ -آيا زن در عدّۀ محرم است يا نه در چه نوعى از طلاق؟

جواب: بسمه تعالى -زن در عدّۀ طلاق رجعى محرم است، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۵٧ -من شش ماه از زنم جدا بودم دور بودم از آخرين جماع شش ماه گذشته بعد از شش ماه چون كه امكان استعلام حال زن را نداشتم زن را در غياب طلاق دادم نمى‌دانم كه زن در وقت طلاق حيض بوده يا نه، بفرماييد كه در اين صورت طلاق زن صحيح انجام شده يا نه؟

جواب: بسمه تعالى -اگر امكان استعلام نبوده، طلاق از اين جهت اشكالى ندارد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۵٨ -خانمى سه سال شوهرش مفقود مى‌باشد و اطلاع از او ندارد و نمى‌داند مرده است يا زنده و كسى را ندارد به او خرجى دهد و شوهرش نيز مالى ندارد و زن جوان مى‌باشد و در مشقت و عسر و حرج به سر مى‌برد. حكم اين زن چيست؟

جواب: بسمه تعالى -بايد چهار سال فحص از او شود، اگر پيدا نشد رجوع به حاكم شرع مى‌شود تا او ولىّ مفقود را امر به نفقه كند، اگر نفقه نداد و مالى نيز نداشت كه حاكم از آن نفقه را بدهد و كسى هم پيدا نشد نفقه را بدهد، آن وقت حاكم ولى را امر به طلاق مى‌كند، اگر طلاق نداد يا اصلا ولى نداشت خودش طلاق مى‌دهد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۵٩ -مردى به جرم قتل عمد نزديك به سه سال است كه در زندان است و در طول اين مدت همسر خود را ملاقات ننموده است، حال همسر وى در حال تدارك طلاق است، آيا در صورت وقوع طلاق وى (كه توسط دادگاه انجام خواهد شد) بازهم مى‌بايست عدّۀ طلاق نگهدارد يا خير؟

جواب: بسمه تعالى -چنانچه طلاق شرعى واقع شود-به اينكه طلاق از طرف مرد يا به وكالت از او اجرا شود-حتى در اين صورت كه قبل از طلاق به مدت طولانى نزديكى انجام نگرفته، زن بايد بعد از طلاق عدّه نگهدارد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۶٠ -كسى كه صيغۀ طلاق را بلد است پيش دو مرد عادل اگر زنش را طلاق دهد و قاضى قبول نكند، آيا طلاق واقع مى‌شود يا نه؟

جواب: بسمه تعالى -اگر قصد طلاق كند و صيغۀ طلاق را به عنوان جدّ بخواند نه شوخى، و زن در طهر غير مواقعه بوده و دو مرد عادل شاهد خواندن صيغۀ طلاق باشند، طلاق صحيح است، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۶١ -در صورتى طلاق شخص عاقد درست نباشد، آيا حاكم شرع مى‌تواند اين زن بدون رضايت شوهر كه مخالفت شرط كرده طلاق بدهد يا خير؟

جواب: بسمه تعالى -طلاق دادن زن از طرف حاكم شرع فقط در موردى است كه شوهر از دادن نفقه امتناع كند كه در اين صورت زن به حاكم شرع مراجعه مى‌كند و حاكم شرع شوهر را مخيّر مى‌كند كه يا زن را طلاق دهد يا به او نفقه دهد، چنانچه شوهر به هيچ كدام عمل نكرد و از آن امتناع نمود و نفقه دادن به زن از مال شوهر هم ممكن نباشد حاكم شرع زن را طلاق مى‌دهد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۶٢ -نزاعى بين زن و شوهر رخ داده و حق با كدام است نمى‌دانيم ولى آقاى عمرو از جانب حاكم شرع مأذون است كه در اين جور موارد اگر علاجى براى اصلاح نباشد زن را طلاق بدهد و عين عبارت اذن اين است: «و همچنين در نصب قيّم و يا طلاق زنانى كه علاجى براى اصلاح آن نباشد و به هيچ طريقى شوهر طلاق نمى‌دهد يا شوهر مفقود است از قبل اين جانب مجاز و مأذون مى‌باشد» .

در يك موردى كه زن با شوهرش نزاع كرده و به خانۀ پدرش رفته بود آقاى عمرو خيلى سعى كرد كه اصلاح شود ولى موفق نشد، بالاخره آقاى عمرو به شوهرش ابلاغ نمود كه در طى يك ماه زنش را بياورد به خانۀ خودش و يا او را طلاق خلع بدهد ولى شوهرش بدون عذر هر دو را نپذيرفت، آقاى عمرو صيغۀ طلاق خلع را جارى نمود. حكم اين طلاق چيست؟

جواب: بسمه تعالى -ما چنين اجازه‌اى به نحو مطلق نمى‌دهيم و طلاق دادن حاكم يا وكيل او در موارد خاصه است، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۶٣ -معنى عسر و حرج و شرايط تحقق عسر و حرج چيست؟ و آيا دادگاه مى‌تواند وجود بيش از بيست نفر مصلح را كه نزد زن وساطت كرده و او را به بازگشت به زندگى با شرايط داشتن دو فرزند و امكانات رفاهى كامل دعوت نموده‌اند و زن نپذيرفته؛ وجود اين تعداد مصلح و واسطه را دليل قاطع بر اثبات عسر و حرج تلقّى كند و حكم مطلّقه نمودن در يكى از دفاتر رسمى صادر نمايد. و آيا عدم توفيق مصلحان در اصلاح هرچند زياد باشد دليل بر عسر و حرج زوجه است؟ و يا بذل نصف از مهريه قرينه‌اى است بر عسر و حرج زوجه؟ آيا طلاقى كه بر اساس شرايط مرقوم در سؤالات مطرح شده و بدون رضاى زوج داده شود شرعا صحيح است يا خير؟ تكليف شرعى چنان زنى چيست؟

جواب: بسمه تعالى -طلاق زن به دست شوهر است و مادامى‌كه به رضايت شوهر و از طرف شوهر نباشد، طلاق صحيح نيست، و عسر و حرج مجوّز طلاق نمى‌شود و طلاق حاكم موارد خاصه‌اى دارد كه آنچه در سؤال ذكر شده از آن موارد نمى‌باشد، بلى اگر شوهر در ضمن عقد نكاح يا عقد لازم ديگرى زن را وكيل در طلاق در شرايط خاصى بنمايد در صورت تحقق آن شرايط زن مى‌تواند خود را-و لو با توكيل-مطلّقه نمايد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۶۴ -اين جانب زنى هستم كه در اثر اختلاف و عدم تفاهم اخلاقى با شوهرم وى من را طلاق خلع داده است و طفل پسر مشتركى دو و نيم‌ساله داريم كه بعد از طلاق اين طفل را از نزد من برده و به من اجازۀ ملاقات با اين كودك را نمى‌دهد، مى‌گويد: من به آن روحانى كه وكيل بر اجراى طلاق گرفته بودم شرط كرده بودم كه از تو تعهد بگيرد كه اقدام به ملاقات اين كودك ننمايى. آيا اين شرط قطع صلۀ رحم حرام است و نافذ نيست يا صحيح و نافذ است؟

در فرض، اگر شرط صحيح و نافذ باشد من قبل از انقضاء عدّه‌ام اقدام به ملاقات بچه نمايم آيا شوهرم حقّ فسخ طلاق و رجوع به من را دارد يا خير؟

جواب: بسمه تعالى -شرط مزبور اثرى ندارد و مرد حق ندارد از ديدار مادر با فرزندش ممانعت كند، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۶۵ -هرگاه زوج عقيم باشد و زوجه عقيم بودن زوج را نداند حتى خود زوج هم نمى‌دانسته كه عقيم در خواهد آمد چه هر دو دختر و پسر بوده‌اند كه ازدواج كرده‌اند، حال زوجه بچه مى‌خواهد لكن به دلايل جسمى زوج ميسّر نمى‌شود، حال هر دو زن و مرد شده‌اند و لذايذ جنسى و زناشويى هم وجود داشته است امّا عقيم بودن زوج، زوجه را به طرف طلاق رهنمون ساخته و كوشش داوران در اصلاح ذات البين ميسّر نشده زوجه همچنان مصرّ به متاركه است، موضوع پنج سال انتظار هم نزديك به پايان است. پزشكى قانونى وابسته به محكمۀ خانواده هم عقيم بودن صد در صد زوج را تأييد كرده، آيا زن مى‌تواند طلاق بگيرد؟ آيا در فرض طلاق مهريه به زوجه مى‌رسد؟

جواب: بسمه تعالى -طلاق به دست شوهر است و طلاقى كه از طرف شوهر و به وكالت از شوهر نباشد، صحيح نيست. و در فرض سؤال كه نزديكى انجام گرفته، زن مستحقّ تمام مهر است، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۶۶ -معمولا رسم است در فرداى زفاف هدايايى از طرف بستگان زوجين تقديم مى‌شود و يا در همان سنوات اوليه كادوهايى براى نوعروس آورده و بخشيده و داده مى‌شود. در متاركه تكليف اين كادوها و هدايا چه مى‌شود؟

جواب: بسمه تعالى -هدايايى كه بستگان زوج به زوجه داده‌اند در صورتى كه آن هدايا باقى باشد -و بستگان زوج قرابت نسبى با زوجه نداشته باشند-مى‌توانند آن را پس بگيرند، و اگر آن هدايا باقى نباشد چيزى بر زوجه نيست؛ و همينطور هدايايى كه بستگان زوجه به زوج داده‌اند، در صورت باقى بودن آن هدايا-و نبودن قرابت نسبى بين بستگان زوجه و زوج- آنها مى‌توانند هدايا را پس بگيرند، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۶٧ -با توجه به اينكه عدّۀ زن حامله تا زمان وضع حملش مى‌باشد، آيا زنى كه رحم او را در آورده‌اند و يا لولۀ رحم او را بسته‌اند كه طبق نظر عرف و پزشكان بچه‌دار شدنش ممكن نيست لازم است عدّۀ وفات يا طلاق نگهدارد؟

جواب: بسمه تعالى -بلى لازم است عدّه نگهدارد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۶٨ -زن متديّنه‌اى كه شهرت به راستگويى دارد بعد از يك ماه از فوت شوهرش خون حيض مى‌بيند و چهار زن متديّنه هم شهادت مى‌دهند و گفتار او را تصديق مى‌كنند. آيا لازم است ما بقى عدّه را نگهدارد؟

جواب: بسمه تعالى -بلى لازم است ما بقى عدّه را نگهدارد و حيض شدن بعد از يك ماه اثرى ندارد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵۶٩ -زنى كه طلاق خلع گرفته آيا بعد از پشيمانى‌اش مى‌تواند به شوهر خود رجوع كند؟

جواب: بسمه تعالى -مى‌تواند به آنچه بذل كرده رجوع كند و به شوهر اعلام كند، در اين صورت طلاق رجعى مى‌شود و شوهر مى‌تواند در عدّه رجوع كند، و اللّه العالم.

سؤال ١۵٧٠ -چندى است در بعضى نوشته‌ها و اظهار نظرها دربارۀ «عدّه» در ازدواج موقت و اذن ولى در ازدواج دختر باكره مطالبى عنوان مى‌شود:

الف) نگهدارى عدّه صرفا به خاطر اطمينان از عدم وجود جنين در رحم است و چون با وسايل پزشكى (از قبيل كاندوم (كاپوت) ، قرص ضد باردارى، ترى ليتومى «لوله بستن زنان» ، وازكتومى «لوله بستن مردان» و نهايتا آزمايش خون و ادرار و سونوگرافى و بعضا اخراج رحم از بدن) مى‌توان از عدم وجود جنين در رحم مطلع شد، لذا نيازى به نگهدارى عدّه نيست و نتيجه مى‌گيرند كه يك زن مى‌تواند با استفاده از اين وسايل در يك روز به ازدواج چند مرد درآيد!

ب) در اين زمان دختران از رشد فكرى و عقلانى كافى برخوردارند، همانطور كه دختر بالغه بدون اذن ولى مى‌تواند در مال و دارايى خود تصرّف كند، در ازدواج نيز مخيّر است و در نتيجه اذن پدر يا جدّ پدرى در ازدواج دختر باكره لازم نيست.

جواب: بسمه تعالى -الف) زنى كه در سنّ عدّه است در صورت طلاق يا وفات شوهر يا وطى به شبهه بايد عدّه نگهدارد چه احتمال وجود جنين در رحم او داده شود يا احتمال آن داده نشود، بلكه با يقين به عقيم بودن زن يا عقيم بودن مردى كه با او نزديكى كرده باز عدّه لازم است؛ اختلاط مياه و كشف حامله بودن حكمت حكم است نه علّت آن و حكم شرعى تابع موضوع است نه حكمت، و اللّه العالم.

ب) ازدواج دختر باكره بنابر احتياط بايد به اذن ولىّ او باشد چه ازدواج دائم باشد يا ازدواج موقت، و اينكه گفته مى‌شود به جهت رشد فكرى دختران امروز در ازدواج آنها اذن ولى لازم نيست حرفى بيش نيست، دختران در اين جهت رشد لازم را ندارند چه بسيار دخترانى كه به خاطر نداشتن تجربه و رشد لازم فريب افراد شرور را خورده به بدبختى و فلاكت افتاده و براى هميشه در حسرت و پشيمانى به سر مى‌برند، و اللّه العالم.

سؤال ١۵٧١ -اگر زنى از قرصهايى استفاده كند كه حيض نبيند، براى طلاق چه مدت بايد صبر كرد؟

جواب: بسمه تعالى -بايد دو عادت ماهانه را صبر كند وقتى كه وارد عادت سوم شد از عدّه خارج مى‌شود، و اللّه العالم.

سؤال ١۵٧٢ -اگر زنى عقيم باشد يا توسط استفاده از قرصهاى ضد باردارى عملا امكان بچه‌دار شدن براى او وجود نداشته باشد و به عبارتى موقتا عقيم باشد، از آنجا كه حملى برنمى‌دارد و بچه‌اى وجود ندارد كه حال پدرش بخواهد اشتباه بشود يا نشود، آيا لازم است عدّۀ طلاق نگه دارد؟

جواب: بسمه تعالى -بلى بايد عدّه نگه دارد چنانچه در حالت مزبور حيض شدن او بطور متعارف بايد قبل از طلاق از حين مجامعت سه ماه صبر كند و بعد از طلاق سه ماه عده نگه دارد، بعد مى‌تواند با شوهر ديگر ازدواج كند، ولى رجوع شوهر اول قبل از گذشتن سه ماه مانعى ندارد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵٧٣ -دادگاه دولتى پاكستان يك زنى را طلاق داده است كه شوهر آن زن راضى نبوده و اين طلاق از طرف دادگاه دولتى پاكستان قبل از شش ماه داده شده است، آيا اين طلاق در فقه شيعۀ اهل بيت عليهم السّلام به نظر جناب عالى صحيح واقع شده است يا نه؟ اگر هم صحيح باشد آيا شوهر مى‌تواند رجوع كند يا نه؟ زن و شوهر هر دو شيعه هستند.

جواب: بسمه تعالى -در فرض مذكور طلاق نافذ نيست و طلاق يا بايد به رضايت شوهر باشد و يا نزد حاكم شرعى موجب آن ثابت شده باشد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵٧۴ -در موضوع طلاقهايى كه به دست حاكم واقع مى‌شود كه به طلاق قضايى نيز مشهور است سؤالهايى مطرح است كه جوياى نظر مباركتان هستند:

الف) آيا طلاق قضايى (طلاق حاكم) طلاق با ويژگى خاص است و با طلاق خلع و. . . تفاوت دارد يا در قالب يكى از طلاقهاى معروف واقع مى‌شود؟

ب) آيا حاكم در صورت درخواست زوجه و احراز شرايط طلاق فقط مى‌تواند حكم طلاق را صادر نمايد؟

جواب: بسمه تعالى -طلاقى را كه حاكم شرع به خاطر امتناع زوج از انفاق مى‌دهد بائن است و شوهر حقّ رجوع در عدّه را ندارد و طلاقى را كه حاكم شرع بخاطر مفقود شدن زوج جارى مى‌نمايد رجعى است، چنانچه زوج در ايام عدّه كه مقدارش مقدار عدّۀ وفات است پيدا شود مى‌تواند رجوع كند و حاكم شرع در غير اين دو مورد ولايت بر طلاق ندارد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵٧۵ -در صورتى كه مهريۀ زنى پول رايج كشور باشد و زوجه سال بعد از عقد ازدواج مهريه‌اش را مطالبه نمايد، با عنايت به اينكه بعد از مرور زمان مذكور ارزش پول به قدرى كم شده است كه اكنون آن مهريه ارزش مطالبه ندارد، احتساب آن به قيمت و نرخ روز و در نظر داشتن ميزان تورم چه حكمى دارد؟

جواب: بسمه تعالى -بيش از همان مقدار را نمى‌تواند مطالبه كند، و اللّه العالم.

سؤال ١۵٧۶ -زوجه شيعه است ولى شوهر سنّى است، شوهر سه بار لفظ طلاق براى زوجه استعمال كند آيا اين طلاق درست است؟

جواب: بسمه تعالى -طلاق واقع مى‌شود و زوجه، شوهر خود را بر طبق مذهب اهل سنّت ملزم مى‌سازد، و اللّه العالم.

سؤال ١۵٧٧ -ميزان در طلاق خلع چيست؟ آيا مرد علاوه بر بذل مهريه از سوى زن مى‌تواند مطالبۀ مال و پول نمايد؟ و اگر مطالبه كرد اداء آن لازم است يا نه؟

جواب: بسمه تعالى -در صورتى كه زن نسبت به شوهر كراهت داشته باشد نه شوهر نسبت به زن و زن مالى را به رضا و رغبت خود به شوهر بذل كند تا متعاقبا وى را طلاق دهد، طلاق خلعى است و مرد نمى‌تواند وى را الزام بر بذل نمايد، و اللّه العالم

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال انهار میباشد.
پورتال انهار

این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس