قريش به قحطى و خشكسالى سختى گرفتار شدند و (ابوطالب ) هم مردى عيال واربود، رسول خدا به عمويش (عبّاس ) كه از ثروتمندان بنى هاشم بود، گفت : بيا تانزد برادرت (ابوطالب ) برويم و از فرزندان او گرفته آنها را كفالت كنيم . آنهانزد ابوطالب پيشنهاد خود مطرح كردند. ابوطالب گفت :(عقيل ) را براى من بگذاريد و ديگر اختيار با شماست .رسول خدا (على ) را برگرفت و عبّاس (جعفر) را به همراه برد. على پيوسته بارسول خدا بود تا خدايش به نبوت برانگيخت . در اين هنگام او را پيروى گرد و به وى ايمان آورد.[1]
[1] سيرة النبى ، ج 1/264؛ الكامل ، ج 2/37.