آوازه رسول رحمت و مهرورزى سالیان سال بود که در جزیرة العرب طنین افکنده بود وهر روز بر تعداد گروندگان به آئین او بیشتر مى شد. این آوازه، چون کابوسى هولناک براى مشرکان قریش تبدیل شده بود. سال یازدهم بعثت در این ایام شش نفر از اهالى یثرب به دور از چشم قریشیان با پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به طور مخفیانه ارتباط برقرار کردند و با او هم پیمان شدند. این رویداد نقطه عطفى در زمینه سازى هجرت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) گردید.
یک سال از ملاقات مخفیانه گروه یثرب با پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) گذشت. آنان به طور ناشناس و با هیئت غیر مسلمان به مکه آمدند و به زیارت بت ها رفتند و به گونه ظاهرى در برابر آنان کرنش کردند تا مشرکان از جریان آگاه نشوند و به آنان مشکوک نگردند. پس به سوى پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) شتافته و در محلى به نام «عقبة» با پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) هم پیمان شدند. این پیمان به پیمان عقبه اول معروف شد.
یک سال دیگر از این جریان گذشت و در ذى حجة سال بعد، هفتاد و سه تن از مسلمانان یثرب که در بین آن ها دو زن نیز وجود داشت براى بستن میثاق الهى با پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به سوى مکه به راه افتادند. مصعب بن عمیر از سوى ایشان دستور یافت تا محلى را براى ملاقات با برادران مسلمان یثربى هماهنگ کند. آنان موفق شدند در سرزمین منى با پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) دیدار و و در چنين روزي با ایشان بیعت نمایند. این پیمان به دومین پیمان عقبه مشهور شد که گامى بزرگ براى آغاز صدور رسالت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) از مرزهاى مکه به سوى دیگر سرزمین ها قلمداد شد.