احکام >
مطالب روزانه:
(۶۴) شبکه فتنه گر سلام آمریکائی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الـــــسَّـــــلاَمُ عَـــــلَـــــى
مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِين
شبکه فتنه گر سلام آمریکائی
محمدصالح هدایتی
چند سال است که وطن عزیزمان، ایران را -که مهد تشیع و أُمّ القرای جهان اسلام است و وجب به وجبش نام خدا و حضرات معصومین: آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) و عترت طاهرینش (علیهم السلام) زینت بخش خیابانها و میادین و کوچهها است و در مأذنهها و منارهها نام مبارکشان برده میشود و در آن پرچم های سرخ و سبز و سیاه به نشانه جشنها و ماتمها و عزاداریهای اهل بیت (علیهم السلام) برافراشته میشود و نیز نام شهداء نهضت و جنگ تحمیلی زینت بخش کوچهها و خیابانها و بازار هست- را ترک کردی و در آغوش کشور پلید و خبیث و جنایتکار و کافر! آمریکای جنایتکار پناه گرفتی!
در حالی که عاقلی نیست که نداند آمریکا، شیطان علی الاطلاق و سردمدار مفاسد سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و فتنهگری علیه دین، بشریت و جهان است و مظلومی در دنیا کشته نمیشود مگر این که دست جنایتکار آمریکا از آستین خونخواری به امر آمریکا به خونش آلوده شده باشد.
کدام مسلمان و ایرانی و وطن دوست نمیداند که آمریکا کثیفترین و پلیدترین کشور متجاوز است و هرگز دوست هیچ قوم و قبیلهای به ویژه مسلمانی نیست؟ بلکه به طمعی که دارد؛ مکارانه پایش را رنگین کرده و خود را دلسوزتر از دایه و مادر وانمود میکند.
جناب هدایتی!
از زمانی که به کشور بیگانه پا گذاشتی و در آنجا پناه گرفتی! کلامی؛ نه خیر و نه شر - چون بی فایده بود - به جنابعالی نگفتم، اما اخیراً هتّاکی ها و فحاشیهای بیسوادی چون شما را که بطور اتفاقی مشاهده کردم سکوت را حرام دانستم و جایز ندانستم و مطالبی هر چند بی اثر باشد – از باب تکلیف و نهی از منکر - برایت ارسال میکنم تا شاید لطف الهی شامل حالت شود و با توبه و انابه از گناهان بزرگی که به گردن و پشت خود داری به راه راست هدایت شوی.
کاش زمانی که پا به حوزه گذاشتی به جای صرف وقت ذی قیمت به کارهای بی اساس و بی ارزش؛ همچون همان کارهایی که موجب زندانی شدنت در قم و سپس فرارت از ایران شد! به درس و تحصیل جدیّت و همّت می کردید تا با سواد شوی و عالمی فرزانه و دانشمندی خادم قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) میشدی تا بجای سینه زدن زیر پرچم فتنه گر و گمراه کننده شیرازیها؛ موجب برافراشته شدن و اعتلای پرچم توحید و قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) در کشور عزیزمان ایران و جهان میشدی.
و صد البته عالم و باسواد شدن شما دو فایده داشت:
۱- متوجه میشدی اهل علم و فضل برای بدست آوردن معارف اسلام چه ریاضتهایی متحمل شدهاند.
۲- هنگام حرف زدن {و مثلاً سخنرانی کردن} (بجای هتاکی و فحاشی و دری وری و هذیان گفتن) عالمانه و با منطق میگفتی و مواظب گفتار خود بودی.
مثلاً در باره عروسی حضرت قاسم {که مبنای معتبری بر صحّت ان نیست} چقدر فحاشی و بی ادبی کردی و به شهید مطهری و روحایت و عمامه به سرها لعنت کردی در حالی که اگر با سواد بودی کمی زحمت تحقیق کوتاه به خود میدادی و بجای فحاشی و دهن کجی؛ اسناد و مدارک و کتب فراوان را مطالعه میکردی تا آنچه میگویی لااقل با سند و منصفانه ارائه میکردی.
درباره عروسی حضرت قاسم (علیه السلام)؛ عالمان و مورّخان شیعه چند دستهاند:
۱- برخی این واقعه و ازدواج را در کتاب خود نوشتهاند.
مانند:
ملاحسین کاشفی سبزواري (اعلی الله مقامه) در «روضۀ الشهداء»
و محدث کبیرمرحوم سیدهاشم بحرانی (اعلی الله مقامه) در «مدینۀ المعاجز»
و ملامحمد مهدی نراقی (اعلی الله مقامه) در «محرق القلوب» و...
۲- برخی این واقعه و ازدواج را در کتاب خود که کتبشان از منابع معتبر است ننوشتهاند.
مانند:
مرحوم شیخ مفید (اعلی الله مقامه) در مقتل خود «الإرشاد»
و سیّد بن طاووس (اعلی الله مقامه) در «لهوف» و...
۳- برخی فرمودهاند: { این واقعه و ازدواج را } در کتاب معتبری ندیدهاند.
مانند:
محدّث جلیل القدر مرحوم شیخ عبّاس قمی (اعلی الله مقامه)، که در «منتهی الآمال» میفرماید:
مخفی نماند که قصّه دامادی جناب قاسم (علیه السلام) در کربلا و تزویج او به فاطمه بنت الحسین (علیها السلام) صحّت ندارد چه آنکه در کتب معتبره به نظر نرسیده…
و مرحوم علامه والامقام محمدباقر مجلسی (اعلی الله مقامه) که در کتاب «جلاء العیون» میفرماید:
عروسی جناب قاسم در کتب معتبره به نظر حقیر نرسیده است و از جمله چیزها که دلالت بر استبعاد این مطلب دارد آن است که جناب قاسم در هنگام شهادت خود به حدّ بلوغ نرسیده بود...
۴- برخی فرمودهاند: {این واقعه و ازدواج} بر اساس حتم نباشد بلکه بر اساس احتمال باشد.
مانند:
مرحوم آیةالله تبریزی (اعلی الله مقامه) که در پاسـخ این سـؤال: «ما حكم البكاء على زواج القاسم بن الحسن؟» فرمودهاند:
«لا بأس بإقامة العزاء و البكاء على القاسم (عليه السلام) أو على الزواج، و لكن لا تكون على نحو الحتم، بل على نحو الاحتمال.»
۵- برخی {این واقعه و ازدواج} را صحیح نمیدانند.
مانند:
آیةالله فاضل لنکرانی؛ که در پاسـخ این سـؤال: «در مورد تعزيه و روضههايى كه به نام ازدواج حضرت قاسم عليه السّلام در كربلا خوانده مىشود، چه مىفرماييد؟» فرمودهاند:
«آنچه در مورد عروسى حضرت قاسم مطرح شده يا مىشود صحيح نيست. و اثرى از اين قضيه در كتب معتبره وجود ندارد.
مضافا بر اينكه حضرت قاسم به سنّ ازدواج نرسيده بود. بلى، در كتاب منتخب مرحوم طريحى چيزهايى كه مناسب ازدواج آن حضرت است نقل شده، ولى ظاهرا اين مطالب نادرست را بعد از آن مرحوم، افراد مغرض يا نادان به آن كتاب اضافه كردهاند و مرحوم طريحى برتر از آن است كه اين مطالب را كه مناسبتى با واقعۀ عاشورا ندارد، در كتاب خود بنويسد.
در عين حال آنچه در كتاب طريحى آمده به اين نحو كه بعضى در مراسم تعزيهدارى و بصورت خرافى پياده مىكنند، نمىباشد»
۶- برخی برای {این واقعه و ازدواج} ادعای روایتی کردهاند ولی البته ادعای محکمی بر اعتبار و صحیح السند بودن آن روایت ننمودهاند.
مانند:
آیةالله سیدصادق شیرازی مرجع تقلید مورد علاقه و تبلیغ خودتان! که در پاسـخ این سـؤال:
«لقد جرت السيرة في شعائر عاشوراء من كل عام إجراء زواج صوري للقاسم بن الإمام الحسن (عليه السّلام) من سكينة بنت الإمام الحسين (عليه السّلام)، فهل من الصحيح أن الإمام الحسين (عليه السّلام) زوّج القاسم (عليه السّلام) من كريمته سكينة (عليها السّلام) في يوم العاشر من محرم؟»
نوشته: «في ذلك رواية، و هو غير بعيد حتى لا يكون القاسم (عليه السّلام) عزبا عند الشهادة فلا يكون مشمولا للحديث الشريف الذي يقول: شرار موتاكم العزّاب!!!!!».
جناب هدایتی!
کاش در اوان طلبگی! ادبیات، فقه و اصول و نیز معارف دینی را بی ارتباط با خاندان شیرازیها و وابستگی به ایشان و هر کسی که شما را از وظیفه اصلی تحقیق، تحصیل، تعلیم و تعلّم باز میداشت با ریاضت به دست میآوردی تا امروزه فردی تحصیل کرده و صاحب نظر و کارشناس و نیز صد البته مهذّب رشد میکردی تا واقعا خدمتگزاری در محضر قرآن و اهل البیت علیهم السلام باشی.
چه بسیارند کسانی که توفیق خدمت به کشور و ملت مسلمان ایران و شکوفایی نهضت و انقلاب نداشته و ندارند اما توفیق تحقیق و پژوهش در معارف اسلام را شیوه خود کردهاند و روح تشنگان را از معارف ناب اسلام که برگرفته از قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) است سیراب میسازند که اگر بخواهم نامشان را - از زنده یا مرده - ببرم مثنوی هفتاد من کاغذ میشود.
نمیدانم چگونه باید بستری فراهم شود که حرّگونه از خواب غفلت بیدار شوی و راه نارفته را یک شبه طی کنی ولی این را بدان زمانی که انسان در جهل مرکّب باشد بجای عالمانه سخن گفتن چون چنتهاش از علم و دانش خالی هست فقط فحاشی میکند و زمانی که انسان وجودش از فطرت پاک شستشو شده باشد راه کج شیطان را با مدیریت جناب شیطان تا لب گور میرود و خسر الدنیا و الآخره میشود.
آقا امیرالمومنین علی (علیه افضل التحیة و السلام) میفرمایند:
«الجهل اصل کلّ شرّ»
نادانی و ناآگاهی پایه و اساس هر شری است.
جناب هدایتی!
واقعاً اگر اهل علم و فضل بودی عامیانه و جاهلانه به مرحوم استاد شهید مطهری گستاخی نمیکردی.
البته اگر حرفهایت عالمانه بود برای کلمه به کلمه آن پاسـخ مهیا بود و متاسفانه شاهد صحنهای بودم که برای شاد کردن دشمن قدار دین و اسلام و برای فرو نشاندن خشم درونی، چهره برجسته و مجتهد و عالمی فاضل و ارزشمند و وارسته همچون فرهیخته فرزانه و شهیدی والا مقام چون آیةالله مرتضی مطهری را بی ادبانه و گستاخانه هتک حرمت کردی!
واقعاً این همه گستاخی به چه قیمت؟
به قیمت شاد و راضی کردن دشمنان و جهّال و بی بصیرتان؟
جناب هدایتی!
اگر کسی از دین و نظامش به حقّ یا ناحقّ چوب بخورد باید به دشمن دین و نظامش پناهنده شود؟
و با تریبونی که همان دشمن در اختیارش قرار می دهد فحاشی کند؟
بینی و بین الله قبول داری که اگر آمریکا مایل به حضور امثال شماها و «شبکه نحس و پلید سلام» که جز فتنه و مصیبت علیه دین و جان مسلمین حاصلی نداشته و جز تفرقه و فحاشی باری نداشته ، نبود حتی یک لحظه در آن سرزمین کفر مسلک نه دوام میآوردی و نیز نه یاسر الخبیث نادان در انگلستان!!
جناب هدایتی!
چرا نمیخواهی بدانی و بفهمی که اگر از خودی چوب بخوری بهتر است از آنکه از بیگانه عسل بگیری و بخوری!!
چرا نمیخواهی بفهمی که سوت و کف زدن دشمنان و ابلهان بی درد و سازشکار چند صباحی بیشتر دوام ندارد و چه بسیارند خودفروختگان وطن فروشی که از آنها جز ننگی در تاریخ نمانده و چه بسیارند آخوندکهای بیسواد و آیةالله نماهای بی بصیرتی که با اعمال و افکار متحجرانه؛ هیمه به دست دشمن دادند تا خانه های مسلمین و ضعفا را آتش بزنند و تیغ و دشنه به دشمنان یاغی تکفیری دادند تا با آن گردن شیعیان مظلوم و بی پناه را در کشورهای مظلوم عراق، سوریه، بحرین، حجاز، افغانستان، پاکستان و... ببرند!!
چرا نمی خواهید بدانید و بفهمید برنامه های شومی که در کلیه شبکه های ماهواره ای و اینترنتی و سایت های فتنه گر که با مدیریت مجموعه شیرازی ها اجرا می شود تبدیل به دشنه ای می شود که حنجره شیعه را در افغانستان و پاکستان و عراق و سوریه و بحرین و حجاز پاره می کند و تبدیل به قمه های آدم کشی می شود که درمقابل کودک سه ساله، پدر و مادرش به فجیع ترین وضعی قطعه قطعه می شوند و سپس آن کودک به زنجیر کشیده نیز به طرز دلخراشی، کشته می شود.
جناب هدایتی!
قبول دارید که گناه امثال حسن اللهیاری افغانی و یاسرالخبیث عرب کویتی داماد سیدمجتبی شیرازی در انگلستان و متاسفانه شما؛! در آمریکا و زیر پرچم کفر؛ بدترین و بزرگترین گناه هست؟ و فتنه ای که توسط شما سه نفر تشکیل دهندگان مثلث شوم علیه شیعه بوجود آمده؛ بدترین فتنه زمان و خیانت به اسلام و شیعیان بی پناه هست؟
شما زیر پرچم دشمن کافر سینه می زنید و همان دشمن؛ دشنه، قمه و تبر به دست جهال وحشی تکفیری داد تا در شب میلاد قائم آل محمد (علیهم السلام) شیخ «حسن شحاته» رهبر شیعیان مصر را به وضع فجیعی به شهادت برساند و نیز کودکان شیعه مصری، سوری، عراقی و... به طرز دلخراشی به همراه پدر و مادر و کلّ اعضای خانواده سر بریده و مثله کنند.
این همه جنایاتی که امروزه و در این زمان بر علیه شیعیان اتفاق افتاده بخاطر اعمال و افکار کور و جاهلانه و متحجرانه ای است که توسط امثال شما سه نفر جاهل و بی درک و بصیرت ترویج و اجرا می گردد.
براه انداختن دسته شادی در خیابانها به بهانه مرگ عمر و عایشه و مخابره شدن فیلم و عکس این مراسم غیر مصلحت آمیز و بدون رعایت تقیه، ثمره اش؛ قبلاً نبش قبر صحابه والامقام (حضرت حجر بن عدی) توسط وهابیت تکفیری بوده و فعلاً نیز تصمیمشان به نبش قبر برخی دیگر از صحابه مانند (عمار ياسر و اويس قرني) شده و نیز موجب شده اندیشه های کور و احمقانه تکفیری در جهان اسلام گسترش یابد و هر لحظه جنایتی آفریده شود
جناب هدایتی!
تقیه یکی از توصیه های مؤکد اسلام هست و «تقیّه» البته به معنای ترسیدن از خطر و اتخاذ رفتاری مناسبت با آن است.
شیخ صدوق {اعلی الله مقامه} در تعریف تقیه میفرماید:
«کتمان حقّ و پوشیده داشتن اعتقاد از مخالفان و ترک مبارزه با آنان، به دلیل ضرر دینی یا دنیوی که بیان حقّ ممکن است سبب شود».
قرآن در مورد تقیه می فرماید:
«لا یتخذ المومنون الکافرون اولیاء من دون المؤمنین. و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء إلّا أن تتقوا منهم تقیه و یخودکم الله نفسه و الی الله المصیر».
مومنان نباید به جای مومنان، از کافران دوست بگیرند و هر کس چنین کند از (لطف و ولایت) خداوند بیبهره است، مگر آنکه نسبت به آنان تقیه کنید. و خداوند شما را از خویش برحذر میدارد، و بازگشت به سوی خداست.
سوره آل عمران آیه ۲۸.
تقیه از دیدگاه آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خطاب به شیعیان: در بین مردم مانند زنبور عسل باشید که پرندگان دیگر آنها را به حساب نمی آورند و سبک می شمارند، اما اگر میدانستند چه برکتی (عسل) در شکم آنها نهفته است، با آنها اینچنین نمی کردند. شما با زبان و بدن خود با مردم رفت و آمد کنید ولی قلبهای شما و اعمالتان از آنها فاصله داشته باشد.
تقیه از دیدگاه امام سجاد (علیه السلام)
امام سجاد علیه السلام: کسی که دست از امر به معروف و نهی از منکر بردارد، مانند کسی است که قرآن را کنار گذاشته و به آن پشت کرده باشد، مگر اینکه در حال « تقیه » باشد.» سپس در تعریف «تقیه» فرمود: تقیه آن است که از تجاوز و طغیان ستمگری بترسی.
امام سجاد (علیه السلام) پس از ماجرای کربلا، به شدت مورد سوء ظن دستگاه اموی بود و مهمترین اصلی که او و شیعیانش را از شر اقدامات خشن امویها محافظت نمود، همین « تقیه » بود. این اصل در طول تاریخ اسلام همیشه باعث حفظ و بقای شیعه بوده است.
تقیه از دیدگاه آقا امام صادق (علیه السلام)
آقا امام صادق (علیه السلام) میفرماید:
هر کس قبل از قیام قائم ما حضرت مهدی (علیه السلام) تقیه نکند، از ما نیست. و نیز فرمود: تقیه، دین من و دین پدران من است. هر کس آنجا که باید تقیه کند، تقیه نکند، مانند کسی است که ما را عملاً به قتل رسانیده باشد. آنهم قتل عمد، نه قتل سهوی.
بدانید، تقیّه در هر ضرورتی، لازم است. من خودم گاهی می شنوم که شخصی، امیرالمؤمنین (علیه السلام) را ناسزا می گوید، در حالیکه بین من و او یک ستون فاصله است. اما خود را پشت ستون پنهان می کنم و پس از نماز می روم و به او سلام میکنم و به روی او نمی آورم.
و نیز در روایت دیگری فرمود: دین ندارد کسی که تقیه نکند و در روایت دیگر فرمود: تقیّه سپر مؤمن است و نیز امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر کس سِرّ ما اهل بیت را افشاء کند، خداوند حرارت آهن را بر او میچشاند، چرا که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ترک کننده تقیّه مانند تارِک نماز است.
تقیه از دیدگاه آقا امام باقر (علیه السلام)
آقا امام باقر (علیه السلام) میفرماید: اسرار ما را کتمان کنید و مردم را بر گردن ما سوار نکنید.
یعنی: در صورت عدم تقیّه شما، ما به زحمت می افتیم.
آقا امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز فرمود: بعد از من شما را مجبور میکنند که به من ناسزا بگویید و از من بیزاری بجویید. ناسزا را بگویید، چون برای من مانند زکات است و برای شما موجب نجات، امّا بیزاری نجوئید، چرا که من بر فطرت پاک اسلام زاییده شده ام و در ایمان آوردن به رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم)، گوی سبقت را از همه ربوده ام.
تقیه تاریخی عمار یاسر
یکی از کسانی که در صدر اسلام دست به یک تقیّه تاریخی زد، عمّار یاسر بود که کفّار مکّه او را به همراه پدر و مادرش گرفتند و به آنها شکنجه های سختی دادند تا از دین اسلام دست بردارند و از حضرت محمد (صلی الله علیه و اله و سلّم) تبرّی و بیزاری بجویند. یاسر پدر عمار و سمیّه مادر عمار آنقدر پافشاری و استقامت کردند تا به دست کفار مکّه شهید شدند. اما عمّار بدون اینکه کوچکترین تردیدی از دین اسلام در قلب او راه پیدا کند با زبانش خواسته های کفار را تأیید کرد و در ظاهر از دین اسلام بیزاری جست.
واکنش رسولخدا (صلی الله علیه و اله و سلّم) به تقیه عمار
خبر کار عمّار را به رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلّم) دادند. پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلّم) فرمود: عمّار از سر تا قدمش پر است از ایمان، و ایمان با گوشت و خون او عجین است.
عمّار، در حالی که گریه می کرد، خدمت پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلّم) رسید و عرض کرد: یا رسول الله! من بالاخره آنچه نباید بگویم گفتم و از اسلام، به ظاهر بیزاری جستم و از خدایان آنها تعریف کردم.
آقا رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلّم) دست بر چشمان گریان عمّار کشید و فرمود: اشکالی ندارد، اگر باز هم تکرار کردند، تو هم تکرار کن. سپس این آیه نازل شد: « من کفر بالله من بعد ایمانه الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان »
سوره نحل آیه ۱۰۶.
در این آیه؛ کافر شدن بعد از ایمان، مورد سرزنش و عذاب معرفی شده است، جز در مواردی که اکراه و اجبار و ضرورت ایجاب کند، که در آن صورت کفر زبانی با اطمینان قلبی به ایمان اجازه داده شده است.
بحار الانوار، ج ۷۵، باب ۸۷، ص ۳۹۳ تا ۴۴۳.
جناب هدایتی!
اگر شما و یاسرالخبیث عرب و اللهیاری افغانی که چنین جسور و گستاخ رجز خوانی میکنید و سنگ مثلاً ولایت به سینه میزنید و ادعای شهامت و شجاعت میکنید جرأت دارید کلامی علیه خباثتهای آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و غرب بگوئید تا معلومتان شود که به چشم به هم زدنی تاریخ مصرفتان تمام میشود و اربابان، شماها را اگر خوراک سگهایشان نکنند ولی به گورستان میفرستند.
یاسر الخبیث نادان که جرأت رفتن به میدان رزم با کفار را ندارد راحت در لانه ضعیف تر از تار عنکبوتش که از ارباب انگلیسی هدیه گرفته و جیبش از پولهای همان اربابان آمریکائی و انگلیسی پر شده احمقانه میگوید: «تقیه حرام هست!!!» و اللهیاری افغانی با سر دادن خنده های مستانه شیطانی نیز مدافع ولایت اهل البیت (علیهم السلام) شده است.
جناب هدایتی!
توصیه ام به شما این است که از اسب سرکش نفس و جاه طلبی فرو آی و از غروری که فرجامش نگونبختی است و در نهایت دست شما را در دست مغرور علی الاطلاق یعنی شیطان رجیم قرار میدهد دست بکش و مانند حرّ توفیق و فرصت توبه و بازگشت به صراط مستقیم را از دست نده. یاحقّ.
البته نامه بنده ادامه دارد و در آتیه اگر فرصتی شد راجع به چند موضوع (ولایت اهل البیت (علیهم السلام)، قرآن، قمه زنی، مرجعیت و خصوصاً مرجعیت شیرازیها و نظام ایران و...) مطالبی برایتان ارسال میکنم.
بنی هاشمی.
hedayati@salaamtv.com