حضرت زينب سلام الله علیها در سال ششم و به روايتي در سال پنجم قمري، دو سال پس از تولد امام حسين علیهالسلام در حيات جدش حضرت محمد صلی الله علیه و آله در مدينه منوره ديده به جهان گشود.[۱]
پدرش اميرمؤمنان علي بن ابيطالب علیهالسلام و مادرش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر رسول گرامي اسلام صلی الله علیه و آله ميباشند. وي در خانوادهاي ديده به جهان گشود كه مهبط جبرئيل امين و محل نزول وحي و ارتباط با ذات باري تعالي بود؛ همان خانواده و بيتي كه به گواهي قرآن مجيد ساكنان آن همگي پاك و پاكيزه و معصوم ميباشند.
زيرا جدش حضرت محمد صلی الله علیه و آله پدرش حضرت علي مرتضي علیهالسلام مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها برادرانش امام حسنمجتبي علیهالسلام و امام حسين سيدالشهدا علیهالسلام بودند كه پنج تن آل عبا ميباشند و انس و جن و فرشتگان به نام نامي آنان افتخار و تبرك ميكنند. به هر روي اين كودك سعادتمند در خردسالي مادرش را از دست داد و در خانه خويش به جاي مادر مهربان مورد احترام همگان قرار گرفت.
وي در سنين جواني از ميان خواستگاران متعدد با اذن و اجازه پدر ارجمندش حضرت علي علیهالسلام پسرعمويش عبدالله بن جعفر را كه جواني اصيل، شرافتمند، دلير، متعهد و سخاوتمند بود، پذيرفت و به عقد و نكاح وي درآمد و در خانه وي داراي فرزنداني چند شد كه وجود دو تن از آنها، قطعي و مورد اتفاق است و آن دو عبارتند از:
عون اكبر كه در كربلا شهيد شد و امكلثوم كه به ازدواج پسرعمويش درآمد. غير از آن دو نام فرزندان ديگري چون علي، عبدالله، عباس، جعفر و محمد نيز گفته شده است كه مورد اتفاق جمعي نيست.[۲]
حضرت زينب سلام الله علیها با اين كه به خانه همسرش نقل مكان كرده بود، ولي هيچ گاه خانواده پدري خويش را ترك نكرد و در تمام رويدادها و حوادث كوچك و بزرگ در كنار پدر مهربان و برادران ارجمندش امام حسن علیهالسلام و امام حسين علیهالسلام بود و در واقع، پس از حضرت زهرا سلام الله علیها رهبري زنان متعهد و ولايتمدار را بر عهده داشت و آن را به نيكي و شايستگي تمام اداره مينمود.
اوج ايثارگري، فداكاري و كمالات روحي وي در واقعه كربلا به منصه ظهور رسيد. حضرت زينب سلام الله علیها تا هنگامي كه برادرش امام حسين علیهالسلام زنده بود، مشاور و مايه دلگرمي آن حضرت بود و با اين كه فرزندي از وي به نام عون بن عبدالله در صحنه كربلا به شهادت رسيده بود، در عين حال تلاش فراواني به عمل آورده كه روحيه رزمي ابا عبدالله الحسين علیهالسلام را با رفتار و گفتار خويش تقويت كرده و خاطر آن جناب را از بازماندگان، آسوده نمايد.
پس از شهادت امام حسين علیهالسلام فصل نويني در حيات سياسي و اجتماعي حضرت زينب سلام الله علیها آغاز گرديد و وي با سرپرستي اسيران و بازماندگان شهيدان كربلا و تحمل اسارت كوفه و شام و خواندن خطبههاي غرّا در مجلس عبيدالله بن زياد در كوفه و در مجلس يزيد بن معاويه در شام، قيام برادرش امام حسين علیهالسلام را به كمال رسانيد و به افشاگري حكومت جائرانه يزيد پرداخت و چنان صحنه را بر وي تنگ كرد كه كه يزيد با تمام تكبرها و غرورهاي شيطانيش، سر تسليم فرود آورد و از كشتن امام حسين علیهالسلام و يارانش اظهار ندامت كرد و آن را به گردن عبيدالله بن زياد انداخت و بدين لحاظ در صدد دلجويي از اسيران و بازماندگان واقعه كربلا برآمد و آنان را محترمانه به مدينه منوره برگردانيد.
حضرت زينب سلام الله علیها پس از بازگشت به مدينه بر اثر داغ از دست دادن عزيزان و اندوه بيپايان واقعه كربلا، از نظر جسمي روزبروز ضعيفتر ميشد و توان خويش را از دست ميداد و سرانجام پس از هيجده ماه و پنج روز از واقعه كربلا و در 56 سالگي در 15 رجب سال 62 قمري وفات يافت.[۳]
محل وفات اندوهبار و به تبع آن، محل دفن بدن مطهرش چندان مورد اتفاق مورخان و سيرهنگاران نيست. برخي آن را در مدينه برخي در شام و برخي در مصر ميدانند.[۴]
هماكنون غير از قاهره مصر كه بارگاه مجللي به نام وي وجود دارد و مزار دوستداران اهل بيت علیهمالسلام در شمال آفريقا است، در حاشيه جنوبي شهر دمشق پايتخت سوريه و در شهرك زينبيه نيز زيارتگاه باشكوهي وجود دارد كه شيعيان و دوستداران اهل بيت علیهمالسلام از سراسر دنيا براي زيارت قبر مطهر آن بانوي بزرگ علوي و فاطمي، بدان جا ميروند و با خواندن فاتحه و قرائت قرآن، بر روح بلند دختر اميرمؤمنان علیهالسلام يعني حضرت زينب كبري سلام الله علیها درود و سلام ميفرستند.
1- شام سرزمين خاطرهها (مهدي پيشوايي)، ص 171.
2- نك: مستدرك سفينه البحار (علي نمازي)، ج 4، ص 315؛ شام سرزمين خاطرهها، ص 173؛ بهجه المجالس (يوسف قرطبي)، ج 2، ص 510؛ بلاغات النّساء (ابن طيفور)، ص 104 و 140.
3- شام سرزمين خاطرهها، ص 206.
4- همان، ص 202.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی