اوتامش كه از فرماندهان تركنژاد دستگاه خلافت عباسى بود، در دربار آنان از اقتدار و موقعيت مهمى برخوردار بود به ويژه در نزد مستعين باللّه به قدرت و جايگاه بالايى دست يافت. در همين راستا مستعين عباسى أمر آموزش و تربيت فرزندش "عباس" را به وى سپرد و وى را همه كاره و وزير خويش نمود. اوتامش، از اين راه ثروت بى شمارى براى خويش گرآوردى كرد.
ساير فرماندهان نظامى و سپاهيان و سربازان خليفه كه شاهد بيچارگى و تهيدستى خويش بوده و از آن سو، اوتامش را يكباره در اوج قدرت و ثروت مى ديدند، ناراحت شده و سر به شورش برداشتند و تمام عقب افتادگى مواجب و تهيدستى خويش را از جانب او مىدانستند. بدين جهت همداستان شده و وى را مورد هجوم خويش قرار دادند.
اوتامش و محافظان وى به دفاع پرداختند، وليكن توان مقابله با انبوه سربازان شورشى را در خود نديدند به ناچار به مستعين پناهنده شدند و اوتامش در قصر وى پنهان گرديد و چند روزى در آن جا بماند ولى فرماندهان و سربازان شورش گر به هر نحو ممكن، وى را از آن جا بيرون آورده و بر اثر ضربات متعدد به قتلش آوردند و پس از او كاتبش "شجاع بن قاسم" را نيز كشتند و دارايى ها و ثروتهايشان را به غارت بردند.
اين واقعه در چهاردهم و به قولى در پانزدهم ربیع الثانی سال 249 قمرى واقع گرديد.[۱]
1- تاريخ الطبرى، ج 7، ص 423؛ البداية والنهاية، ج 11، ص 7
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی