ابرهه با لشکرى روز اول محرم وارد مکه شد و دستور داد تمام احشام اهل مکه را که در چراگاه بودند، جمع نموده و به لشکرگاه ابرهه آوردند. لشکر ابرهه به نزدیک خانه خدا رسید در حالى که فیل عظیم الجثهاى که در جلوى لشکر بود، از حرکت ایستاد. لشکریان او را کنار زدند و لشکر به حرکت خود ادامه داد.
مرغان از درگاه خداى متعال مأموریت یافتند تا همه لشکر را نابود کنند لذا هر یک سه عدد گل پخته برداشته که یکى را در منقارشان و دو تاى دیگر را با پاهایشان گرفتند و با هدفگیرىاى دقیق هر گل را بر سر یک نفر از لشکریان ابرهه فرود آوردند تا این که همه لشکر نابود شدند و ابرهه فرار کرد و نزد نجاشى رفت و قضیه را تعریف کرد، سپس سرش را بلند کرد یکى از همان مرغها را در بالاى سر خود دید و آن را به نجاشى نشان داد. هنوز سخنش تمام نشده بود که هدف گل آن مرغ قرار گرفت و هلاک شد.
سيد مهدى مرعشى نجفى، حوادث الایام، صفحه 47.