العروه الوثقی وسیلة النجاة منهاج الصالحین تحریر الوسیلة آراء المراجع
احکام > متفرقه:
ازدواج
سوال با عرض سلام . . . همین ابتدا یه تشکر بابت وقتی که برای من میزارین ، وقتی که گاهی نزدیک ترین دوست آدم هم براش نمیزاره
اسم من میلاده ، 22 سال سنمه ، دانشجوی کاردانی بودم و الانم یه ماه مونده تا کنکور کاردانی به کارشناسیم. از درس خوندن خوشم میاد و یکی از اولویت های من در زندگیه.
میخوام راجب ارتباطم با جنس مخالف صحبت کنم. من تا حالا با جنس مخالف رابطه ای نداشتم ، چه رابطه ی معمولی ، چه رابطه ی جدی. دلیلش خیلی چیزا بوده.
من کلا تو زندگی سعی کردم اگه کاری رو انجام میدم ، خوب راجبش فکر کنم ، هر آدمی ممکنه از دخترهای زیادی خوشش بیاد ، منظورم هم ظاهر و هم اخلاقه ، اما معمولاً اولین جذب ، ظاهره.
مثلاً من یه دختری رو میبینم ، ابتدایی ترین چیز اینه که من از ظاهرش خوشم میاد ، بعد سعی می کنم که برم تو جزئیات ، ببینم چی داره ، چی کارست ، خونوادش کین ، اصلاً با من جور درمیاد و خیلی مسائل دیگه.
اما راجب من ، همیشه تو همین مرحله اول ، خودم خودمو متوقف کردم. همیشه یه چیزی توی وجودم نذاشت که به مرحله بالاتر برسم و بتونم یه رابطه رو شروع کنم.
یه چیزی بهم میگفت آخه میلاد خان تو که تو سنی نیستی که بخوای ازدواج کنی ، آیا واقعاً میتونی یه دختری رو چند سال واسه خودت نگه داری ؟ میتونی هزینه کنی ؟
منظورم از هزینه ، هزینه مالی نیست. وقت ، احساسات و خیلی چیزای دیگه.
در هر حال نمی شد . . . هیچوقت جرأت شروع کردن یه رابطه رو نداشتم.
درسته این خیلی خوبه که 22 سالت باشه و بتونی خودت رو کنترل کنی ، اما یه سری مشکلات رو هم قطعاً برام بوجود میاره ، مخصوصاً اگه چند سال دیگه هم بگذره.
راستش میترسم به جایی برسم که دیگه اون حس بازدارنده ، حسی که بهم جرأت نمی داد ، به چیزی تبدیل بشه مثلِ وسواس. دیگه نتونم انتخابی کنم و آخرش هم اگه انتخابی کردم اون انتخاب بخاطر تجربه نکردن خیلی مسائل یه انتخاب مسخره باشه.
میترسم به جایی برسم که خودمو یه غولی ببینم که چون جوونی نکردم ، لذت خیلی چیزا رو نبردم ، خودمو نگه داشتم ، باید یه کسی که لیاقتمو داشته باشه رو پیدا کنم ، منظورم یه حس افتخار و بزرگ بینی هست. بهتون حق میدم اگه دارین میخندین ولی خیلی مسائل رو حتما باید حضوری راجبشون حرف زد و من کلاً انشای خوبی ندارم.
توی شهر ما یه دکتری هست که خیلی ازش تعریف می کنن. اما متأسفانه تا 5 ماه دیگه هم بهم نوبت نمیده ، 5 ماه برام خیلی دیره، من مطمئنن پیش دکتر میرم اما حداقل الان تو شرایطی نیستم که بتونم این کارو بکنم، واسه همین به سایت شما رو آوردم.
خودمم درست نمیدونم چه سوالی باید بپرسم ولی قطعاً تونستم مشکل رو مطرح کنم، حالا از شما جوابی میخوام که بهم بتونه کمک کنه. اگر سوالی دارین یا تمایل دارین میتونم خیلی جزی تر راجب خیلی چیزا صحبت کنم.
باز هم سپاس از لطفتون
اسم من میلاده ، 22 سال سنمه ، دانشجوی کاردانی بودم و الانم یه ماه مونده تا کنکور کاردانی به کارشناسیم. از درس خوندن خوشم میاد و یکی از اولویت های من در زندگیه.
میخوام راجب ارتباطم با جنس مخالف صحبت کنم. من تا حالا با جنس مخالف رابطه ای نداشتم ، چه رابطه ی معمولی ، چه رابطه ی جدی. دلیلش خیلی چیزا بوده.
من کلا تو زندگی سعی کردم اگه کاری رو انجام میدم ، خوب راجبش فکر کنم ، هر آدمی ممکنه از دخترهای زیادی خوشش بیاد ، منظورم هم ظاهر و هم اخلاقه ، اما معمولاً اولین جذب ، ظاهره.
مثلاً من یه دختری رو میبینم ، ابتدایی ترین چیز اینه که من از ظاهرش خوشم میاد ، بعد سعی می کنم که برم تو جزئیات ، ببینم چی داره ، چی کارست ، خونوادش کین ، اصلاً با من جور درمیاد و خیلی مسائل دیگه.
اما راجب من ، همیشه تو همین مرحله اول ، خودم خودمو متوقف کردم. همیشه یه چیزی توی وجودم نذاشت که به مرحله بالاتر برسم و بتونم یه رابطه رو شروع کنم.
یه چیزی بهم میگفت آخه میلاد خان تو که تو سنی نیستی که بخوای ازدواج کنی ، آیا واقعاً میتونی یه دختری رو چند سال واسه خودت نگه داری ؟ میتونی هزینه کنی ؟
منظورم از هزینه ، هزینه مالی نیست. وقت ، احساسات و خیلی چیزای دیگه.
در هر حال نمی شد . . . هیچوقت جرأت شروع کردن یه رابطه رو نداشتم.
درسته این خیلی خوبه که 22 سالت باشه و بتونی خودت رو کنترل کنی ، اما یه سری مشکلات رو هم قطعاً برام بوجود میاره ، مخصوصاً اگه چند سال دیگه هم بگذره.
راستش میترسم به جایی برسم که دیگه اون حس بازدارنده ، حسی که بهم جرأت نمی داد ، به چیزی تبدیل بشه مثلِ وسواس. دیگه نتونم انتخابی کنم و آخرش هم اگه انتخابی کردم اون انتخاب بخاطر تجربه نکردن خیلی مسائل یه انتخاب مسخره باشه.
میترسم به جایی برسم که خودمو یه غولی ببینم که چون جوونی نکردم ، لذت خیلی چیزا رو نبردم ، خودمو نگه داشتم ، باید یه کسی که لیاقتمو داشته باشه رو پیدا کنم ، منظورم یه حس افتخار و بزرگ بینی هست. بهتون حق میدم اگه دارین میخندین ولی خیلی مسائل رو حتما باید حضوری راجبشون حرف زد و من کلاً انشای خوبی ندارم.
توی شهر ما یه دکتری هست که خیلی ازش تعریف می کنن. اما متأسفانه تا 5 ماه دیگه هم بهم نوبت نمیده ، 5 ماه برام خیلی دیره، من مطمئنن پیش دکتر میرم اما حداقل الان تو شرایطی نیستم که بتونم این کارو بکنم، واسه همین به سایت شما رو آوردم.
خودمم درست نمیدونم چه سوالی باید بپرسم ولی قطعاً تونستم مشکل رو مطرح کنم، حالا از شما جوابی میخوام که بهم بتونه کمک کنه. اگر سوالی دارین یا تمایل دارین میتونم خیلی جزی تر راجب خیلی چیزا صحبت کنم.
باز هم سپاس از لطفتون
جواب عزیزم؛ ضمن آرزوی سلامتی شما و دعا برای رفع مشکلات و نگرانیهایتان و نیز درخواست از خدا برای قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز و نورانی و مبارک رمضان؛ فعلاً بخاطر بیماری و مشغله های ضروری دیگر، فرصت پاسخگوئی به مشاوره برایمان وجود ندارد و فقط فعلاً پاسخگوی احکام هستیم و در بخش ورودی درخواست مشاوره بنری هم قرار داده ایم که مشاوره ارسال نشود.
البته در این ماه عزیز بهترین فرصت برای دوست شدن با خدا و رابطه با خالق هستی و عاقبت بخیر شدن هست. اجازه ندهید شیطان این فرصت طلایی را از شما بگیرد. التماس دعا. یاحقّ.
البته در این ماه عزیز بهترین فرصت برای دوست شدن با خدا و رابطه با خالق هستی و عاقبت بخیر شدن هست. اجازه ندهید شیطان این فرصت طلایی را از شما بگیرد. التماس دعا. یاحقّ.
