سؤال 1954 :دخترى اغفال شده، وبر اثر عملِ زنا، داراى حمل گرديده است و پدر و برادرهاى او فهميده اند و تصميم دارند بخاطر حفظ آبروى خود و جلوگيرى از رسوايى بيشتر، دختر را بكشند وناپديد كنند، آياچنين تصميم و عملى بخاطر امور مذكوره جايز است، وحكم آن چيست؟
جواب: ارتكاب چنين عملى حرام است، و قتل نفس محترمه از گناهان كبيره مى باشد. و امور مذكوره مجوز آن نمى شود. و هركس العياذ بالله مرتكب قتل شود، مستحق قصاص، و يا پرداخت ديه و كفاره جمع مى شود.
سؤال 1955 :در فرض بالا دختر از پدر و برادرهاى خود ترس دارد و احتمال مى دهد اگر بفهمند، او را بكشند; يا لااقل اذيت و آزار جسمى و روحى غير قابل تحمل كنند، آيا در چنين فرضى جايز است قبل از آنكه آنان متوجّه قضيه شوند، بچه را سقط كند؟
جواب: در فرض سؤال ، اذيت و ترساندن دختر حرام است. در صورتى كه دختر اطمينان دارد و احتمال عقلايى بدهد كه اگر جنين را سقط نكند مورد اذيت و آزار غير قابل تحمل قرار مى گيرد و در عسر و حرج شديد واقع مى شود، در چنين فرضى بعيد نيست كه سقط جنين حرام نباشد. ولى بايد ديه آن را بدهد. و مشهور بين فقها اين است كه ديه ولدالزنا به مقدار ديه حلال زاده است. ولى احتياطاً ديه آن را با حاكم شرع مصالحه كنند.
سؤال 1956 :زنى از زنا داراى حمل شده، و بچه را كه حدود هفت ماهه بوده، سقط كرده است، آيا بايد ديه بدهد؟ و بر فرض كه ديه لازم است، به چه كسى بدهد؟ و آيا تكليف ديگرى هم از جهت سقط جنين متوجه او شده است يا نه؟
جواب: در فرض سؤال كه اسقاط جنين موجب قتل او شده است ديه دارد. كه بنابر مشهور بين فقها، ديه ولدالزنا به مقدار ديه حلال زاده است. ولى احوط آن است كه با حاكم شرع مصالحه كنند. و ديه آن حكم تركه شخص بدون وارث را دارد. كه وارث آن امام (عليه السلام) است، و در زمان غيبت بايد به مجتهد جامع الشرايط بپردازد، و علاوه بر ديه بايد فوراً توبه كند. و بنابراحتياط كفاره جمع نيز بر عهده او مى باشد